روزی شیخنا حاج ملا آلبرت ( قدس الله روحه العزیز ) در گوشه‌ای از خانه نشسته بود و بسی ریاضت‌ها می‌کشید !!!

در عالم غیب بدید که افرادی با قیافه‌هایی بس مشابه کارهایی می‌کنند و چیزهایی با خود به همراه دارند و بسی شیخ متعجب گشت که چگونه کارشان اینگونه گرفته است !!! یکی از آن مشابه القیافه‌ها شیخ را گفت: "فردا، چیزی از دیار ما به دستت می‌رسد"

در این حال بود که شیخ ترسان و لرزان به خود آمد درحالی که حسابی تشنه بود. در این حین یکی از مریدان را پس گردنی زد و وی را فرمود تا از یخچال آب میوه‌ای بدو دهد بلکه جگرش حال بیاید.

همانا مرید برفت و آب انگوری بیاورد و شیخ قطره ای از آن را نوشید و ناگهان نعره بزد که که به کدامین دلیل این آب انگور گرمست !!!

مریدان نگاهی به آب انگور انداخته و متوجه بگشتند یخچال خراب بوده و شیخ امر بفرمود که یخچالی نو از برای وی تهیه نمایند !!! یکی از مریدان برفت و پس از چندی با یخچالی نو بازگشت و نصب نمود !!!

لحظاتی گذشت و شیخ برخاست درحالی که خود نخواست!!!

نگاهی بس عاقل اندر سفیه به یخچال بینداخت و ناگهان مریدان بدیدند که چشمان شیخ باز مانده و عرق از پیشانی وی بریزد و لرزان به یخچال می‌نگرد!!!

مریدان وی را پرسیدند که یا شیخ، از برای چه این‌چنین شده‌این؟؟؟ شیخ بگفت که روی یخچال نوشته بود:Made in china

در این حال بود که در دوره حمایت از تولید ملی، شیخ ماجرای آن سفر معنوی را برای مریدان بازگو کرد و متوجه بگشت که آن متشابه القیافه‌ها چینی‌ها بودند!!!

در این حین بود که مریدان نعره ها بزدند و سر را به دیوار کوبیدند و همگی جان به جان آفرین تسلیم گفتند!!!



پ.ن 1: با لغات چینی و  تولید ملی و آب انگور و یخچال جمله بسازید

پ.ن 2: با توجه به بازگشایی مدارس و دانشگاه‌های سراسر کشور، و به تبع اون بازگشایی مجدد نهضت سوادآموزی بنده، این وبلاگ از این به بعد در روزهای جمعه آپ خواهد شد ^_^

پ.ن 3: دوستانی که کار واجبی داشته باشن میتونن از طریق ایمیل زیر با من در ارتباط باشن :)

Alberts_hypothesis@hotmail.com