Albert's Hypothesis

My Final Theory

یه جوجه آلبرت :))

آلبرت تازه سوم راهنمایی رو تموم کرده. امروز، روز اول مدرسه هستش و داره میره مدرسه. زنگ اول فیزیک دارن !!!


(آلبرت جلوی در کلاس همون طور که خم شده و داره نفس نفس میزنه، دستشو به نشانه اجازه بالا گرفته )

آلبرت : آقا اجازه !!!

(معلم فیزیک با عصبانیت )

معلم : چرا دیر اومدی ؟؟!! اول بگو اسمت چیه ؟؟!!

آلبرت : آقا , من آلبرتم !! آقا ببخشید میتونم بشینم ؟؟!!

معلم : واسه چی دیر رسیدی ؟؟!!

( بچه ها آروم زدند زیر خنده )

آلبرت : آخه آقا، آخه آقا چی بگم ؟؟؟!!! بازم با مترو اومدم مدرسه !!!

معلم : برو با اولیات برگرد !!!

( آلبرت در حالی که اشک تو چشاش جم شده )

آلبرت : نه آقا، غلط کردم، آقا همش تقصیر خواهرم بود. خواهرم کتاب دفترای منو برداشته بود و منم هرچی تو اتاقش گشتم پیداشون نکردم. آخه اتاقش مثل اتاق من یه نظم خاصی داره !!!

معلم : پس چرا گفتی به خاطر مترو بوده، دروغ گفتی ؟؟؟!!!

آلبرت : نه آقا، راست میگم. با مترو اومدم دیر شد. همش به خاطر خواهرم نبود !!!

معلم : آخه چه ربطی به مترو داره ؟؟؟!!!

آلبرت : آقا اجازه، اون قطاری که من سوار شدم از اون قطار قدیمیا بود !!!

معلم : خب که چی ؟؟؟!!!

آلبرت : آخه آقا قسمت جلوی این قطار قدیمیا مثل صفحه تخت میمونه و باید بگم که طبق روابط مکانیک سیالات وقتی قطار داره با سرعت U متر بر ثانیه توی تونل حرکت میکنه اگه جریان هوای مترو سرعت نداشته باشه، با توجه به اینکه قسمت جلوی قطار قدیمیا جسم خط جریانی حساب نمیشن، کل سرعت روی شیشه به فشار تبدیل میشه و میشه نقطه رکود یا همون stagnation point  رو حساب کرد و اگه توزیع سرعت یکنواخت داشته باشیم و فرضیات ساده ساز مساله رو هم لحاظ کنیم و درضمن با گرفتن کرل Curl میدان سرعت ببینیم که میدان غیر چرخشیه اونوقته که میتونیم برای محاسبه توزیع فشار از رابطه اویلر استفاده کنیم !!!

( معلم با تعجب )

معلم : خب چه جالب ادامه بده !!!

آلبرت : خب آقا، اینجوری جریان هوا فرصت نداره خودشو با خطوط بدنه قطار انطباق بده بنابراین قطار برای عبور از تونل باید انرژی بیشتری صرف کنه که خب اینجوری مجبور میشه برق بیشتری مصرف کنه به خاطر همینم راهبر قطار سرعت قطارو میاره پایین!!!

آقا اجازه، من احتمال میدم جریان حول قطار مغشوش یا Turbulent باشه ولی مطمئن نیستم جریان هوای اون ناحیه تراکم پذیره یا نه. باید برم عدد ماخ Mach Number رو تحلیل کنم !!!

( بچه ها بر و بر به آلبرت نگاه میکنن و معلم هم نمیدونه چی بگه )

معلم : خب ادامه بده !!!

آلبرت : تازه آقا این مقاومت هوا به خاطر گرد و خاک بعضی ایستگاها مثل ایستگاه ولیعصر زیاد میشه !!! خب اینجوری شد دیر رسیدم. قول میدم از این به بعد زود بیام. بذار بعد از مدرسه دستم به خواهرم برسه نشونش میدم که دیگه نباید وسایل منو برداره. حالا اجازه هست بشینم ؟؟؟!!!

( معلم گیج و کلافه نزدیک آلبرت میشه و دستشو رو شونه آلبرت میذاره)

معلم : بچه جون، تو همیشه اینجوری مسایل رو تحلیل میکنی ؟؟!! خانوادت عصبی نمیشن ؟؟؟!!!

آلبرت : همشون از دست من شاکین بخصوص خواهرم که دوس داره منو خفه کنه !!!

معلم : باشه برو بشین !!!

) آلبرت میره میشینه ..... صدای زنگ میاد و بچه ها و آلبرت از کلاس میزنن بیرون ... سکوت کلاسو میگیره ... همه رفتن بیرون ... معلم در حالی که سرشو گذاشته رو میز به خودش  میگه : عجب دیوانه ای بود این پسر(!!!



پی نوشت:
در حال حاضر که خواهر ندارم ولی شاید اگه خواهرم بود الان 20000 تا ماجرای جدید کنار هم ایجاد میکردیم !!! البته من کلا دیوونه بازی زیاد انجام میدم :)))))


۵۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
آلبرت کبیر

فرار از حراست !!!

حالا ما که تحصیلات آنچنانی نداریم و از قدیم اکابر بودیم ولی خب از آرزوهای هر شخصی اینه که بتونه تو یه دانشگاهی مثل MIT آمریکا درس بخونه


خب منم واسه ادامه تحصیل و گرفتن مدرک دانشگاهی خودم به همچین جایی فکر میکنم !!! مدیونید اگه فک کنید استعدادشو ندارما

البته دانشگاه قبول شدن مساله خاص ما نیست !!!

رد شدن از ورودی دانشگاه مورد بحثه و بخصوص حراست دانشگاه !!!

حراست داریم تا حراست !!! بعضیاشون مثل این یکی قیافه مهربونی دارن ولی اگه به دستش دقت کنین یه ابزار " کمک تربیتی " تو دستاش می بینین !!!


این یکی هم که دیگه بدرد حراست نمیخوره !!! همون طور که می بینین بدون توجه به حرف ایشون رد شده و رفته داخل دانشگاه !!! در اصل این دختر خانوم حراستو هویج هم حساب نکرده

قدمت حراست برمیگرده به دوران ماقبل تاریخ !!! این یه نمونه از حراستای قدیمیه که ظاهرا خشونت زیادی داشته و با نیزه به داد دانشجویای اون زمان میرسیده


بعضی ازین حراستیا خیلی شیک و لوکسن !!! جون من هیکلشو نیگا کن !!! ولی جذبه ای دارنا !!!

اینا معمولا نمیذارن حتی یه موش از ورودی دانشگاه رد بشه و داخل بره !!!

یکی از دوستان دانشگاه رفته ما هم بود که حراست دانشگاهو با زامبی مقایسه میکرد

اینم یه حراست خیلی باحاله !!! درسته هیکلش گندس ولی دلش عین یه بچه معصوم پاکه



اصل ماجرا سر اینه که بعضی وقتا آدم اعصابش خورد میشه می بینه انقد این حراست دانشگاه گیر میده به دانشجوها !!! بخصوص به این دخترا !!!

حالا اکابر ما که هتله و کسی با کسی خیلی کاری نداره ولی بعضی ازین دانشگاهای الان خیلی گیر میدن !!!

آدم بعضی وقتا دلش میخواد سوار ماشین بشه و بزنه به این حراست دانشگاه تا شاید دلش خنک شه



روش پیشنهادی من واسه دانشجوها بخصوص دخترا وقتی میخوان وارد دانشگاه بشن اینه که چند تا پسر یا دخترو پیدا کنن و بفرستن سراغ حراست تا سر حراستو گرم کنن !!!

بعدش با زدن یه تونل از یه ور دانشگاه و رد شدن از زیر اتاق حراست , وارد محوطه دانشگاه بشن !!!


واسه کندن زمین از هر وسیله کمکی مثل قاشق یا چنگال یا هر چیز دیگه میتونید استفاده کنید !!!

نقشه فرار از حراست : خب فرض کنیم که تونل رو به شکل زیر ساده کنیم !!!

اگه دانشجو تونل خودشو روی منحنی بنا کنه واسه اینکه بفهمیم چه مقدار خاک باید بکنه مجبوریم طول منحنی کنده شده رو حساب کنیم !!!
خب اگه شکل پایین و delta s نمادی از طول قوس مسیر کنده کاری باشه :

با تقریب خوبی میتونیم بگیم طبق رابطه فیثاغورث داریم که :

که اگه این وسط مقادیر رو کوچیک کنیم تا دقتمون بالا بره رابطه دیفرانسیلی زیر رو داریم !!!

که طول قوس ds برابر میشه با :

با فاکتورگیری از المان طول dx داریم که :

که توی اون dy/dx همون مشتق یا شیب منحنی y هستش که اول کار معرفی کردیم !!!

برای محاسبه طول قوس باید یه انتگرال روی رابطه بالا بگیریم و داریم که :


حالا اگه دانشجو روی مسیر حرکت کنه مقدار مشتق یا شیب خط میشه که طول قوسش از رو رابطه زیر محاسبه میشه :

اینکه انتگرال بالا چطور محاسبه میشه رو اگه دوس داشتین بدونین از خودم بپرسین ولی با محاسبه انتگرال بالا داریم که :

تو رابطه بالا منظور از Sinh-1x تابع معکوس سینوس هایپربولیکه .... البته اینکه خود توابع هایپربولیک چیا هستن و چه تفاوتایی با مثلثات دوره دبستان داره بماند !!! ولی مقدارش برابر با زیر هستش:

که حالا اگه من اشتباهی تو محاسباتم نداشته باشم مقدار نهایی طول قوس میشه :

نتیجه :

ینی اگه دانشجو روی اون مسیر حرکت کنه باید یه مسیر 5.9 متری رو طی کنه تا از حراست دانشگاه بگذره!!!

حالا با فرض اینکه این تونلی که دانشجو زده یه استوانه خم شده باشه حجم یا Volume خاکی که بیرون ریخته با فرض شعاع 0.5 متر از رابطه پایین حساب میشه :


که خب این کار یه مقدار وقت میگیره .... پس بهتره یه تونل با شعاع 25 سانتی متری بزنه که اون وقت یک چهارم مقدار بالا خاک بیرون میریزه !!!

این کار هم از لحاظ زمانی به صرفه تره و هم انرژی کمتری از دانشجو میگیره


۳۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

اختلاس ( شاید هم اختلاص )

اندر کرامات و فضایل شیخنا، حاج ملا آلبرت ( قدس الله روحه العزیز ) آمده که وی زیر دست اساتید بزرگی تعلیم دیده و تجارب بسیار کسب کرده و ایشان همچنین دوره های ریاضت پیشرفته را زیر دست اساتید بزرگی  گذرانده است !!!

روزی شیخنا (روحنا له فداه)، در خانه خویش همی نشسته بود و با دندان خویش  تخمه را طوری میشکاند که گویی عنان از کفش برفته است و سر به جیب مراقبت فرو برده است و در زیر لب نیز با خود غر و لند میکرد و یکی از مریدان را ناسزا میگفت که ناگهان شیخ از جای برخاست در حالی خود نخواست و دوان دوان به سمت نظمیه دوید !!! در میان راه یکی از یاران وی را  بپرسید که یا شیخ به این سرعت به کجا رهسپار میشوید ؟؟؟ شیخ اینطور جواب بداد که در خانه بودم که به ناگاه بر من الهام شد که یکی از مریدانم را مامورین نظمیه گرفته اند و حال میروم که از ماجرا با خبر شوم !!!

پاسی از روز گذشت و شیخ به نظمیه رسید و علت گرفتاری مرید را از مامور نظمیه جویا شد ... مامور بگفت که یا شیخ، مرید شما همی 1000 دینار اختلاس کرده است و با این 1000 دینار میخواست به دیار اجانب برود ... در این حال بود که دیدند شیخ به دیوار همی زل زده و جواب هیچکس نیز ندهد گویی که در آن مکان حضور ندارد و پس از دقایقی که روح در کالبد شیخ آلبرت نشست آنچنان پس گردنی به مرید زد که نور از دیدگان وی برفت و بازگشت و بدو گفت که اختلاس همی از باب افتعال بوده ( اختلس – یختلس – اختلاس ) و در قدیم آن را اختلاص میشناختند چرا که از ریشه خلاص شدن بوده و مردم آن زمان معتقد بودند که این کار باعث رها شدن مردم از فقر و بیچارگی میباشد و این کار را مردم فقیر انجام میداند و آن هم در رقم های کلان و آب از آب تکان نمی خورد و حال آنکه تو همش 1000 دینار اختلاس کرده ای و کل شهر با خبر شدند ؟؟؟!!! چه بسا که بی عرضگی تو بر من اثبات شد و بر من است که دگر افرادی چون تو را به شاگردی نگیرم تا مردم این شهر نگویند شرم باد این استاد را !!!

در این حال بود که مرید نعره ها بزد و سر را به میله های زندان کوبید و جان به جان آفرین تسلیم گفت !!!
۲۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

حس خوب کودکی من !!!


یه جمله هست که هیچ وقت از گفتنش خجالت نمیشم و اونم این جملست "من عاشق کارتون دیدنم"

کودک درون من بشدت زندست !!! هنوز عاشق بازیای کامپیوتری !!! هنوزم عاشق دیدن کارتونای قدیمی و جدید !!! سر پیری و معرکه گیری که میگن همینه دیگه

خیلی از کارتونای قدیمی هستن که من و بعضی از شما باهاشون خیلی خاطره داریم !!! بخصوص من که سن و سالی ازم گذشته

مثل بچه های کوه آلپ .... ماجرای دعوای آنت و لوسین کی یادش میره !!!

یا مثلا ماجرای پپرو و عقاب طلایی !!!

کاراگاه موشه و دست یارش هم که دیگه میشناسین !!!

قلعه هزار اردک هم که با این سه تا شخصیتش معروفه !!!

جزیره ناشناخته هم داستانای جالبی داشت تو خودش !!!

کاراگاه گجت هم که کلا اگه کسی کمکش نمیکرد , پوستش کنده بود !!!

سطل سحرآمیز هم که با وجود تینی بینی معروف بود !!!

هایدی هم که فوق العاده بود !!!

ولی کارتون مورد علاقه من فوتبالیستا بوده و هست !!!

همه این کارتونا و کلی کارتون دیگه که اگه بخوام در موردشون حرف بزنم کلی وقت میگیره , همشون تو یه دونه هارد اکسترنال 2 ترابایتی  موجوده که همیشه از دیدنشون لذت می برم !!!

ماجرای من از کارتون دیجیمون شروع میشه که یکی از صحنه ها یکیشون اسم ورتکس رو میبره !!!


اون وقتا اکابر نرفته بودیم و چیزی حالیمون نبود ولی یکی نیست بگه آخه چرا جلوی من اسم ورتکس رو میبرید که من حساس شم نسبت به این قضیه !!!

از بحث کردن در مورد خود ورتکس Vortex که دو نوع ورتکس آزاد و ورتکس واداشته هستش صرف نظر میکنم چون خیلی وقت میگیره !!! شروع بحث رو از ابتدای کار ینی ورتیسیته Vorticity شروع میکنم و به تعریف اون میپردازم !!!

اگه ما تو یه فضای خاصی یه جریان سیال داشته باشیم که ذرات سیال داخل اون ناحیه حول یه محور چرخش یا دوران داشته باشن گفته میشه که جریان چرخشی یا گردابه اییه !!!

جریان سیال میتونه جریان هوا داخل کانال کولر یا جریانات زیر آب دریا یا جریان هوا داخل اتاقتون باشه !!! گرداب یا سینک ظرف شویی خونتون وقتی توش آبه میتونه مثال خوبی واسه جریان جرخشی آب باشه !!!

اگه از ریزه کاریا صرف نظر کنم میتونم مباحث زیرو براتون تعریف کنم !!!

اگه مولفه سرعت جریان سیال در سه راستای x و y و z به ترتیب u و v و w باشه , مولفه های سرعت زاویه متوسط جریان سیال به شکل زیر درمیاد !!!



اگه کسی میخواد بدونه چرا اینجوری میشه بگه واسش اثبات کنم !!!

اگه یه کم به فرمولای بالا دقت کنید متوجه یه مساله میشید و اونم اینه که میشه روابط بالا در با استفاده از اپراتور کرل Curl تعریف کرد !!!االبته از دیدگاه علم ریاضیات، کرل، چرخه هم اسم داره و اگه یه میدان برداری داشته باشیم میتونیم محاسباتشو به شکل زیر انجام بدیم !!! البته هر دانش آموز دبیرستانی هم که فیزیک مکانیک خونده میدونه سرعت و شتاب میدان برداری محسوب میشن پس اگه H میدان سرعت جریان سیال باشه بر اساس تعریف Curl داریم که :




همون طور که می بینید تعریف کرل , ضرب خارجی بردار نابلاو بردار سرعت H هستش که به صورت دترمینان بالا تعریف شده !!! تعاریف بردار نابلا و بردار سرعت رو به طور مجزا این پایین می بینید !!!



به نصف مقدار امگای بزرگ, سرعت زاویه ای متوسط میگن !!!

و به خود اون Curl , که دو برادر سرعت زاویه ای هستش , ورتیسیته میگن !!!


اینم یادمون نره که ضرب خارجی دو بردار لزوما برداری به ما میده که عمود بر دو بردار اصلیه پس ورتیسیته خودش یه برداره و اگه بیای یه خط فرضی تو سیال رسم کنی که مماس بر اون توی هر نقطه در امتداد بردار ورتیسیته باشه , به این خط فرضی خط ورتکس میگن !!!


اگهیه المان دیفرانسیلی از طول این خط باشه و با توجه به مماس بودنش بر بردار ورتیسیته و باز همچنین با توجه به تعریف ضرب خارجی دو بردار , ضرب خارجیش با بردار ورتیسیته صفر میشه !!! پس داریم که :



از حل معادله دیفرانسیل بالا , معادله خط ورتکس بدست میاد !!!

البته درسته که ورتیسیته به بحث چرخش المان های سیال میپردازه ولی نباید با بحث گردش میدان سرعت یا همون سیرکولاسیون اشتباه گرفته بشه !!!

سیرکولاسیون رو به عنوان انتگرال خط مولفه مماسی سرعت روی یه مسیر بسته و تو لحظه زمانی t در نظر  میگیرن !!! البته اگه کسی میخواد بدونه چجوری محاسبات یه انتگرال خط صورت میگیره بهم بگه !!!




البته اگه A یه سطح احاطه شده توسط کنتور C باشه و همچنین n یه بردار عمود یا نرمال بر سطح مذکور باشه , میتونیم سیرکولاسیون رو از تئوری استوکس توی ریاضیات محاسبه کرد !!!

البته طبق تئوری کلوین اگه ما یه سیال ایده آل هموژن داشته باشیم , وقتی که نیروهای خارجی ما پایستار یا کنسرواتیو باشه و از یه پتانسیل تک مقدار استخراج بشه , سیرکولاسیون تو یه خط بسته سیال مستقل از زمانه !!!

منظور از یه نیروی خارجی پایستار اینه که اگه F یه نیرو باشه که لزوما یه میدان برداریه , اگه بتونی یه تابع تک مقدار اسکالر مثل f پیدا کنی به طوری که گرادیان f با خود میدان برداری F برابری کنه , اونوقت میگن F یه نیروی پایستاره !!!



البته توی همه روابط بالا حروفی که به صورت Bold استفاده شده مفهموم بردار بودن خودشونو نشون میدن !!!

نکته مهم اینجاست که ممکنه ورتیسیته صفر باشه ولی سیرکولاسیون نه !!! مثل ورتکس آزاد !!!

خب دیگه برین دنبال کاراتون با من پیرمردم زیاد شوخی نکنین که اعصاب ندارم توی این سن و سال


۲۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

یه اکابرو یه انیشتینو این همه ماجرا ؟؟؟

یادش بخیر !!! بچه که بودیم ازین ساعت قشنگا داشتیم که تا صداش درمیومد , یه دونه محکم میزدیم تو سرش و خفه میشد !!! این ساعت خوبیش این بود که آدم با زدن اون ضربه,  عقده های درونی خودشو خالی میکرد


حیف که دیگه الان ازونا نداریم ولی به جاش من عاشق این ساعته شدم !!! خودتون که دلیلشو میدونین


البته دیدن این ساعتا هم بدک نیست بخصوص اگه گرسنه باشی و از شانست این ساعت رو دیوار کلاستون باشه !!!


طبق معمول باید بگم بحث از ساعت شروع شد ولی مسلما همینجا تموم نمیشه !!! تا حالا دقت کردی بعضی از معلما فک میکنن چه کلاس جذاب و دوس داشتنی دارن ؟؟؟!!!


آدم سر بعضی کلاسا حال میکنه فقط بخوابه به همین راحتی که می بینید !!!


البته امان از دوستایی که حال میکنن آدمو اذیت کنن و یه جوری خواب سر کلاسو که ارزشش بیشتر از گوش دادن به حرف معلمه , خراب کنن !!! آخه دوسته داریم ؟؟؟!!!


البته در حین اینجور کلاسا آدم دوس داره سرشو محکم بکوبه رو میز ولی برای کم نیووردن جلو استادم که شده من این کارو نمیکنم !!!

البته ریاضی که درس شیرینیه و همه شما هم میدونم عاشقشید !!! من توی اکابر با ریاضی آشنا شدم

بعد کلاس هم که خوراک یه خواب دست جمعیه !!!


اینم یه جور خوابیدنه که میتونه معلمو گول بزنه ,  البته اگه ته کلاس باشی بهتر جواب میده

سر یه کلاس 1 ساعت و 45 دقیقه ای که میشینی , همچینی بگی نگی 45 دقیقه اولش خوب میگذره و میشه یه جوری حرفای مفت معلمو تحمل کرد !!! 30 دقیقه بعد یه کم آدم کلافه میشه و به زور حرف زدن با بغل دستی و یه کمی هم کرم ریختن و سر کار گذاشتن معلم و پرسیدن سوال و تئوری دادن سر کلاس میگذره !!!

ولی اون 30 دقیقه آخر ... اوه اوه ... اسمشو نیار چون خیلی کند میگذره مخصوصا اون 15 دقیقه آخر

مقدمه تئوری(صرفا جهت مطالعه آزاد) :این گذر زمان زمان سر کلاسا منو یاد " فضا زمان خمیده " و انیشتین انداخت !!! بحث ما از یکی از آزمونای کلاسیک نسبیت عام شروع میشه به اسم " انتقال به سرخ " !!! از فیزیک اکابر یاد گرفته بودیم که انرژی هر فوتون برابر E=hf هستش که f بسامد نور بوده و h هم که کوانتوم کنش پلانک !!! که این وسط جرم فوتون از رابطه بدست میاد و باید دقت کرد که این جرم , جرم سکون فوتون نیست !!!

این پرتو نوری وقتی میخواد تو میدان گرانش صعود کنه به اندازهکار انجام میده که خوداختلاف پتانسیل گرانشی بین ابتدا و انتهای راه نوریه !!! چیزی که بدیهیه اینه که وقتی این فوتون ما یه مسیرو طی میکنه انرژی از دست میده که برابره با : E2=E1-W

با قرار دادن مقادیر مرتبط با انرژی به رابطه میرسیم که معروفه به "انتقال به سرخ"


خود تغییرات انرژی پتانسیل با فرض اینکه زمین مرجع پتانسیل باشه و پتانسیل زمین رو صفر درنظر بگیریم , از رابطه محاسبه میشه که تو اون G ثابت گرانشه و  R شعاع یه ستاره و M جرم ستاره !!! در ضمن باید حواسمون به رابطه هم باشه !!!

سمت چپ معادله "انتقال به سرخ" یه عدد بدون بعد هستش ینی هیچ دیمانسیونی نداره به خاطر همین برای بهتر جلوه دادن معادله تعریف روبرو رو در نظر میگیرن


پس معادله "انتقال به سرخ" به شکلدر میاد !!!


که تو این حالتمعروفه به "شعاع شوارتسشیلد"

اصل داستان : خب بریم سراغ همون کلاس درسی که 15 دقیقه آخرش به کندی میگذشت

دو تا ساعت اتمی رو فرض کنید که تو میدان گرانش قرار دارن !!! هر باری که ساعت A یه واحد جلو میره یه بسامد تولید میکنه و به B  میفرسته !!! رابطه ای که واسه گذر زمان بین دو تا ساعت پیدا میشه به شرح زیره !!!

به بیان خیلی فارسی و ساده این رابطه میگه که :

در نزدیکی اجسام پر جرم , سرعت کار ساعت ها آهسته تره ‍!!!

با یه بررسی ساده میشه متوجه این مثال خیلی قشنگ شد که :

ساعتی که روی سطح خورشید ساکنه , به اندازه 6-10 آهسته تر از ساعتیه که روی زمینه !!!


نتیجه گیری من :

چیزایی که  اون بالا دیدید از نظر من مشکل داره آخه سر کلاسای اکابر علیرغم اینکه جرم کره زمین تغییر نمیکنه , نحوه گذر زمان تغییر میکنه !!! اون 15 دقیقه آخر واقعا ستمه !!!

آخه معلمه داریم ؟؟؟


۲۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

Perception



مشاهدات و درک ما از اطرافمون همیشه درست نیس !!! تمام چیزایی که ما فک میکنیم در مورد این دنیا، در مورد خودمون و یا حتی در مورد واقعیت و حقیقت اطرافمون میدونیم، و خیلی چیزای دیگه حتما به چالش کشیده میشه !!!

Perception is not always truth. All you think you know about this world, about yourself; even about reality itself. All this & more will be challenged indeed



۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

یه آلبرت خسته !!!



ینی کل ماجرای ایندفه من از کم انرژی بودن خودم موقع نوشتن مشقای اکابر شروع میشه به حق چیزای ندیده و نشنیده

ینی کلا من بچه هم که بودم خسته که میشدم همینجوری به عکس بالا خمیازه میکشیدم

اصن آقو، خستگی این روزا همه گیر شده !!! مهم نیست چیکاره ای و کجایی !!!

ممکنه تو نت باشی و خسته باشی !!!


یا شایدم ورزشکار باشی و خسته باشی !!!


اصن ممکنه پشت فرمون ماشین باشین ولی خسته باشین !!!


البته اینم بگم که خستگی خوب نیست و عوارض جانبی داره !!!

بعضی وقتا از شدت خستگی زبونت میفته بیرون و حال حرف زدن نداری


شایدم مثل این آقای دکتر چشمات تغییر سایز پیدا کنن


یا اینکه به زور بری مسواک بزنی !!!


خب سردرد هم که همه گرفتارش میشن وقتی خوب نمیخوابن !!!


البته سر کلاسای مدرسه هم میشه خسته بود مگه نه !!!؟؟؟!!!



البته این خستگی واسه نسل الان نیستا !!!

n سال پیش که من و شما هم نبودیم این آقا و حیوون خونگیش خستگی رو تجربه کردن !!!


البته من اون بالا هم گفتم که خستگی همه گیرشده حتی به حیوونا و حشرات هم رحم نکرده !!!

جون من قیافه داغون اینو نیگا کن !!! آدم دلش میسوزه براش


یا مثلا این لاک پشت زبون بسته !!! که من نفهمیدم پیر شده یا خستست یا اینکه هم پیره هم خسته یا شایدم نه پیره نه خسته


ازینا که بگذریم میرسیم به قسمت اصلی داستان

و اونم اینه که خستگی واسه همه چیز حتی میز و صندلی و خیلی چیزای دیگه تعریف میشه !!!

خستگی یا Fatigue تو علم مکانیک جامدات به شکل زیر تعریف میشه :

شکست در اثر بارگذاری دینامیکی

اگه بخوام خیلی ساده توضیح بدم میتونم اینجوری بگم اگه شما روی میز مطالعتون 50 تا کتاب بذارید و دیگه دستی بهش نزنید نیرویی که به طور ثابت داره به میز وارد میشه نیروی وزن کتاباست که به این بارگذاری میگن بارگذاری استاتیکی

ولی حالا اگه اون 50 تا کتابو بذاری رو میز و چند دقیقه بعد برداری و دوباره بذاری سرجاشون و هی این کارو تکرار کنی به این میگن بارگذاری دینامیکی

چیزی که مهمه بدونید اینه که رفتار اشیا تو حالت بارگذاری استاتیکی و دینامیکی متفاوته

ینی مواد در حالت بارگذاری دینامیکی زودتر میشکنند !!!

اگه روی یه نمونه ماده مثلا فولاد بیای آزمایش خستگی که در مورد ریزه کاریش حرفی نمیزنم انجام بدی و بارگذاری دینامیکی متغیر با زمان روش انجام بدی اونم به شکل زیر خواهیم داشت که :




تو شکل بالا به R  میگن نسبت تنش که به شکل پایین آنالیز میشه :



بعد از انجام آزمایش خستگی روی نمونه یه دیاگرام بدست میاد که تنش بر اساس تعداد دور بارگذاری رو نشون میده !!!



همون طور که تو شکل بالا می بینید هر چی دور بیشتر میشه و همچنین عدد R کاهش پیدا کنه احتمال شکست ماده بیشتره !!!

خب دیگه بچه ها بیشتر ازین کشش نمیدم چون میدونم جاش اینجا نیست


۲۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

گودزیلای درون !!!


هر چیزی یه هسته و مرکزی داره که دست بر غذا این بشر دو پا هم ازین قضیه جدا نیس !!! البته عکس بالا رو نمیگما
ما آدما هر کدوممون بر اساس ساختاری که توش بار اومدیم چیزای جالبی داخل خودمون
شنیدی میگن طرف کودک درونش فعاله ؟؟؟ خب این دقیقا قضیه منه
البته ازونجایی که ما مردا انسانهای پخته تری هستیم کودک درونمون این شکلیه

ولی خب کودک درون خانوما فارغ از سن و سال همینه که هس

کلا همیشه به آبنبات و کلیپس و گل سر و این چیزا فک میکنن
ولی خب نهایتا ماجرا به کودک درون ختم نمیشه ... بعضیا هم هستن جدای از کودک درون، خر درون هم دارن

البته خود من شخصا جدای ازین کودک درون، یه گودزیلای درون هم دارم که گاها میاد کودک درونمو میترسونه اینم عکسشه !!! به خاله سلام کن

بحث به گودزیلا و دایناسور و این جک و جونورا رسید دیدم خوبه که بگم اینا نقش عمده ای توی پیشبرد دید ما از جامعه داشتن مث این نمونه که مهر مادری یه مامان داینو رو نشون میده

یا مثلا نگاه مظلومانه و دوس داشتنی یه کودک !!!


حتی وجود این دایناسورا کنار "سید" توی عصر یخبندان نشون دهنده اهمیته این جک و جونوراس


البته از حق که نگذریم بعضیاشون بودن مث تی رکس که یه کم و فقط یه کوچولو ترسناک بودن و اینم البته یه عضو خوش اخلاقشونه

کلا اگه بخوایم همین کره زمین خودمونو آنالیز کنیم باید بگیم که از دیدگاه بچه های زمین شناسی این دوره ها و یا تعدادی بیشتر ازینا داریم:
پیدا زیستی (فانروزوئیک)   نو زیستی (سنوزوئیک)  کواترنری
نئوژن
پالئوژن
 میانه‌زیستی (مزوزوئیک)  کرتاسه
ژوراسیک
تریاس
 دیرینه‌زیستی (پالئوزوئیک)  پرمین
کربونیفر
دوونین
سیلورین
اردویسین
کامبرین
 نهان‌زیستی  (پرکامبرین) پیشین‌زیستی (پروتروزوئیک)
نخست‌زیستی (آرکئن)
پیشازیستی (هادئن)


















اون دوره وسطی رو می بینی ؟؟؟ آره قربونت اون مزوزوئیک رو میگم خودش یه تنه 160 میلیون سال طول کشیده
این جناب تی رکس ما هم توی این این دوران و توی دوره کرتاسه زندگی میکرده

کرتاسه با ۷۰ میلیون سال، طولانیترین سیستم دوان مزوزوئیک به شمار میاد اگه اشتباه نکنم!!! آب و هوای دوره کرتاسه هم که گرم و ملایم بوده و گیاهای نهاندانه هم توی این دوره ظاهر شدن !!! انگار قبلا غیبی بودن که حالا ظاهر شدن

در ارتباط با دوره ژوراسیک هم میشه گفت که اسم ژوراسیک رو از کوهای ژورا توی آلپ گرفتن !!! نهشته های دوره ژوراسیک توی زمین شناسی تاریخی حائز اهمیته چون که مطالعات با ارزش چینه شناسی و بخصوص بایواستراتیگرافی توی این دوره صورت گرفته!!! اولین پرنده ها هم توی این دوره ظاهر شدن!!! مهره داران گذشته مانند ماهیا، دوزیستان و خزندگان هم توی ژوراسیک زیاد بودن اگه اشتباه نکنم!!!

و حالا بریم سراغ تیکه بعدی ینی دوره تریاس که بنابه ارتباطش با خودم مورد بحثه اسم تریاس برای اولین بار توسط آلبرتی (Alberti) توی سال ۱۸۳۴ توی ناحیه مرن آلمان بکار برده شده!!! چون رسوبات این دوره از سه قسمت کاملا مشخص تشکیل شده بوده اسم اونو تریاس گذاشتن!!! توی این دوره آب و هوا بسیار گرم و مقدار بارندگی کم بوده!!! اکسید شدن مواد آهنی، ماسه سنگای قرمز، ترکهای گلی توی رسوبات و همچنین وجود مواد تبخیری مانند گچ و نمک نشون میداد خشکی هوا داشتیم اون وقتا!!! توی این دوره بیابونا توسعه پیدا کردن !!!

حالا اینکه آلبرتی با من ینی آلبرت نسبت داشته یا نه باید برم شجره نامه خونواده رو پیدا کنم تا ببینم به کجا میرسم



۲۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

بوق بزن عمو ببینه :دی

خب بذار یه دفه هم در مورد بووووووووووووووووق حرف بزنیم

جون جفت سیبیلای هیتلر مدیونید اگه در مورد بووووووووووووووووق فکر بد کنید

طبق معمول یه روز کاملا بیکار نشسته بودم و مثلا درس میخوندم که یهو زد به کلم در مورد بوووووووووووووووووق بنویسم !!!

خب مگه این بوووووووووووووووووووق بیچاره دل نداره !!!


البته فک نکنی این بووووووووووووووووووق بدبخت همیشه انقد قیافه مظلوم به خودش میگیره ها !!! جون من قیافه این یه دونه رو نیگا کن !!! اینگاری از دماغ فیل افتاده

البته سابقه استفاده از این ابزار برای یک بشر  برمیگرده به اون وقتی که به دنیا میاد و یه جغجغه میدن دستش و میگن حالا تا دلت میخواد تولید صوت کن و بچه هم که عشق میکنه صدای این وسیله رو در میاره ولی نمیدونه مغز یه آلبرتو تحریک میکنه

جالبیه کار اینجاست که این بچه وقتی هم که بزرگ میشه بازم با یه چی رو اعصاب نداشته ما حرکت میکنه

البته شایدم یه چیزی مث این زیلوفون رو پیدا کنه و رو اعصاب من و شما راه بره !!!

حالا چیز جالبی که دیدم اینه که یه کوآلا داشت با زیلوفون بازی میکرد!!! جالبه در اوج تنبلیش نا داشته این کارو کنه


باید بررسی کنم که این عکسه فوتوشاپه یا واقعی آخه این موجود تنبل تر ازین حرفاست که بشینه پای زیلوفون و دیگه اصن یه وعضی

البته نمیدونم مشکل این بشر دو پا کجاست که بزرگم که میشه باز دس برنمیداره !!!



خب این بوق جاهای مختلف کاربرد داره مثلا جشنای مختلف !!!

اینم یه فرشته که داره بوق میزنه !!!

خب تو سیرک هم که حتما دیده میشه !!!


خب از همه این حرفا که بگذریم میرسیم که به اینکه تا حالا دقت کردید وقتی داخل یه کوچه دارید راه میرید و یه ماشین از سر کوچه شروع میکنه به حرکت تا میاد به شما برسه گوش شما فرکانس تولید شده توسط ماشینو متفاوت میشنوه !!!

این پدیده توسط یه آدم بیکار تر از من به اسم دوپلر بررسی شد

طبق تحقیقات ایشون فرکانس ظاهری موج به علت حرکت منبع تولید موج تغییر میکنه !!!

ینی اگه شما شروع کنی به سمت یه منبع تولید صوت با یه سرعت مشخصی حرکت کنی فرکانس بیشتری رو دریافت میکنی و برعکسش هم قابل بررسیه !!!

ینی وقتی شما به منبع صوت مثل یه ضبط نزدیک میشید طول موج امواج صوتی کم میشه و انگار که امواج صوتی که در قالب دوایر هم مرکز هستند توسط حرکت شما یه رفتار الاستیک یا کشسان از خودشون نشون میدن و فشرده میشن که به این پدیده Blue Shift گفته میشه و برعکس این پدیده که در صورت دور شدن از منبع هستش که به اون Red Shift میگن که فرکانس کم و طول موج زیاد میشه !!!



اگه هم منبع تولید صوت با سرعت Vs  در حال نزدیک شدن به شنونده یا Observer باشه فرکانسی که توسط شنونده شنیده میشه به طریق زیر آنالیز میشه:
با توجه به Blue Shift طول موج توی این حالت کم میشه!!! اگه طول موج جدید باشه اونو بر حسب طول موج قدیم میشه به شکل زیر نوشت !!! اینم باید در نظر گرفت خود فرکانس حاصل تقسیم سرعت بر فرکانسه!!!

خب بعدش برای فرکانس جدید به رابطه زیر میرسیم:

و در نهایت داریم که:


که تو رابطه بالا V سرعت انتشار موج توی محیطه و f هم که فرکانسه !!!

همون طور که از رابطه بالا معلومه مطابق انتظارمون فرکانس تو این حالت بیشتر میشه !!!

در حالت کلی اگه هم Observer و هم Source در حال حرکت باشن با استدلالی مشابه میشه به رابطه زیر رسید !!!


که تو رابطه بالا حالت Vs- و Vo+ برای حالتیه که یکی به سمت دیگه میره و Blue Shift رخ میده!!! و علامتای برعکس برای اونا باعث Red Shift میشه !!!
مثلا با فرض اینکه یه آمبولانس با سرعت 33.5 متر بر ثانیه در حال حرکت باشه و آژیر این آمبولانس فرکانس 400 هرتز تولید کنه و در عین حال شخصی داخل ماشینش با سرعت 24.6 متر بر ثانیه به این آمبولانس نزدیک شه فرکانسی که به گوش راننده ماشین میرسه با فرض اینکه سرعت صوت آزیر ماشین تو هوا 343 متر بر ثانیه باشه از رابطه زیر حساب میشه :


همون طور که انتظار داشتیم فرکانس بیشتری به گوش راننده رسید !!!



۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

یه آلبرت و یه مش رمضون و دیگه اصن یه وعضی :دی


http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu3275.jpg

هی روزگار غدار !!! یادمه بچه که بودیم ینی همون اول اولاشا !!! دقیقا نمیفهمیدیم ماه رمضون واسه چیه و چه مفهومی توش داره و بابامون که میگفت روزه بگیر این شکلی بودیم

 

بعدشم که یه کم بزرگتر شدیم بازم فرقی نکرد و بازم میخوردیم و میخوابیدیم و دقیقا نفهمیدیم ماه رمضون ینی چی

الانم که دیگه از سن رشد گذشتم و دارم پیر میشم هم بازم انگار نه انگار و همچنان فقط به فکر سیر کردن شیکم خودمم :)))

آخرشم نفهمیدم قراره کی بفهمم معنی این ماه خدا رو :)))



عیدتون پیشاپیش مبارک
اون عیدیایی که میگیرین موندم بگم کوفتتون بشه یا کوفتتون نشه

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آلبرت کبیر