اگه میخواین ببینین که این مبحث چه ربطی به بی‌نظمی من(که البته این لقب رو پدرم بهم داده بود)داره تا آخرش باید بخونی

چند وقت پیش به یاد گذشته نشسته بودم و داشتم مقاله سال 1963 مرحوم ادوارد لورنز  Edward Lorenz استاد دانشگاه MIT که در مورد جریانات غیر متناوب بخصوص جریانات هیدرودینامیکی بود، می‌خوندم که البته اسم دقیق مقاله Deterministic Nonperiodic Flow هستش!!! تو این مقاله بحث شده بود که سیستم‌های محدودی که معادله دیفرانسیل معمولی غیرخطی قطعی یا معین و یا به قولی Deterministic دارند دارای جواب‌های محدود و نامتناوب هستند که اصولا جزو پاسخ‌های ناپایدار مساله به شمار میرند و نسبت به تغییرات ایجاد شده تو شرایط اولیه خیلی حساسن و منجر به حالات متفاوت درخور توجه و قابل لحاظ میشه

کل اون چیزایی که الان خوندی بریز دور، بیشتر  بحث من  روی ادوارد  لورنز و  نظریه  بی‌نظمی و هندسه فرکتال مندل بروت هستش!!! توی نظریه بی‌نظمی یا همون تئوری آشوب گفته میشه که در هر بی‌نظمی یه نظمی دیده میشه و یه جورایی معادل با مبحث  Turbulence  توی مکانیک سیالاته!!!

حالا اصل قضیه از اینجا شروع میشه !!!! از اونجایی که هزار سال پیشا من خونه مرحوم مادربزرگم زندگی می‌کردم، هر جوری که دوس داشتم روزگار میگذروندم!!! پدرمم هر وقت میومد بهم سر بزنه میگفت آلبرت تو خیلی بی‌نظمی

آخه خودتون با توجه به نظریه بی‌نظمی و عکس پایین که شکار لحظه‌هایی بوده توسط یکی از اقوام از من و محل زندگی گذشتم قضاوت کنید که آیا واقعا من بی نظم بودم ؟؟؟!!!

طبق این نظریه، تو این بی‌نظمی که تو اتاق می‌بینید یه نظمی وجود داره!!! شک داری ؟؟؟!!!

تازه از نظر من اگه بیای طبق اصول مهندسی و نقشه‌کشی خونه رو برش فرضی بزنی و از بالا تصاویر با کیفیت از محل عکس بگیری به این نکته پی می‌بری که اینجا مصداق بارزی از هندسه فرکتال هستش و خیلی از نظریات دیگه در مورد اینجا صادقه!!!



پی‌نوشت:

این عید عزیز رو به همه شما دوستان تبریک میگم ^_^