Albert's Hypothesis

My Final Theory

۱۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

قدم هایی بر ابر خیال !!!


ماجرای زندگی من با ابر شروع نشده بود که بخواد با ابر تموم شه ولی خب بعضی وقتا آدم چیزایی می بینه که براش قشنگ جلوه میکنن مث همین ابر کوچولوی قشنگ بالای صفحه !!!

که من طی دوران زندگیم باهاش خاطره زیاد دارم و از دیدنشون تو آسمون و دقت به حرکتشون لذت می بردم ولی امان ازون روز که بشینی به شکلای مختلفشون هی نیگا کنی و نیگا کنی و نیگا کنی !!!

اون وقته که می بینی همچین شکلای جالبی بینشون دیده میشه مث این !!!

یا مثلا حتی این :

که منو یاد عقاب طلایی و پسر کوهستان و پپرو میندازه

ممکنم هستش که بعدا دو نفری دراز بکشید و به ابرا نیگا کنید !!!

بعضی ابرا قیافه باحالی دارن مث این یکی که داره میگه "سلام علیک بچه ها" ( با لحن خاله شادنه بخونید)

خانواده هایی هم هستن که دوس دارن طرح اتاق بچشون آسمونی باشه !!!

البته این وسط افرادی هستن که از رعد و برق میترسن و در میرن ازش !!!

یا حتی بعضیا از سایه ناشی از ابرا بدشون میاد !!!

ولی بازم من دوسشون دارم !!!

البته تکنولوژی این روزا اینقد پیشرفت کرده که یه جای گرم و نرم ابری به این شکل میسازن تا یه همچین دختر بچه نازی بره روش بخوابه !!!

همه بحث ما اینجا تموم نمیشه ها

یادمه خیلی قدیما یه لفظیو زیاد میشنیدم و اونم "ابرصفحه" بود و به علت اینکه اون وقتا بچه بودم به شکل زیر تلفظ میکردم ABR SAFHE

بعد که اومدم اکابر و نهضت سواد آموزی دیدم که بله ABR SAFHE نبوده و ABAR SAFHE بوده و منم حسابی کیف کردم

ماجرای این موضوع از مبحث فوق العاده قشنگ و بسیار مسخره " جبر خطی " شروع میشه که فک کنم شما جوونای امروزی توی دانشگاهای سوسولیتون بخونین

توی این مبحث مجموعه Rn رو که حاصلضرب دکارتی خود مجموعه R تو خودشه به اندازه n بار هستش که البته ناگفته نماند که ضرب دکارت با ضرب معمولی فرق داره !!!

با در نظر گرفتن 8 تا خاصیت مشخص برای این مجموعه میگیم که Rn یه فضای اقلیدسی محسوب میشه و همچنین یه گروه آبلی هم هستش !!!

یکی از تعریفای پایه ای و نسبتا مهم توی این مبحث بحث زیر فضای مستوی هستش که میگه زیرفضای غیرتهی از Rn مث S زمانی مستوی هستش که مسطح باشه یا به بیان خیلی ساده برای هر 2 نقطه دلخواه مث aوb تمام نقاط خطی که که این دو تا نقطه رو به هم وصل میکنه روی S واقع شده باشه !!!

و حالا اگه زیر فضا شامل نقطه صفر هم باشه بهش میگن زیر فضای خطی که خاصیتای زیرو داره !!!

مث صفحه XOY که همه شما تو درس ریاضیات مدرسه باهاش آشنا شدید !!!

تعریف صفحه توی جبر خطی با اون چیزی که قبلا احتمالا دیدید یه کوچولو فرق داره و معادله صفحه رو به شکل تعریف میکنن !!!

که قسمت چپ اینطور خونده میشه !!!

a به اضافه ابروی A و B

t و s هم که تو معادله مربوطه پارامترای صفحه هستند !!!

بعد از ازون میریم سراغ بحث استقلال خطی و وابستگی خطی

اگه n تا بردار با اسمای V1 تا Vn داشته باشیم که متعق به فضای Rn باشند و اگه بتونیم اثبات کنیم که از تساوی زیر الزام صفر شدن همه لامداها استنتاج میشه اون وقت میگیم که همه این بردارا استقلال خطی دارند!!!

البته بحث بالا واسه توابع هم بررسی میشه و واسه اونا اومدن یه راه ساده رو پیش گرفتن و اونم استفاده از دترمینان رونسکین Wronskian هستش که به صورت زیر تعریف میشه !!!

دقت کنید که مخالف صفر بودن دترمینان مستقل خطی بودن توابع رو نتیجه میده !!!

خب دیگه فک کنم بس باشه دیگه !!!

وگرنه اگه بخوام ادامه بدم بحثایی مث Span و پایه و dimension و  kernel و این جور چرت و پرتا هم وجود داره!!!

البته در ابتدای کار شاید مباحث مسخره و به درد نخور به نظر بیاد ولی کسایی که مهندسن مثلا میدونن که توی مباحث نظری ریاضیات مهندسی پایه و معادلات دیفرانسیل پایه جبر خطی مخصوصا بخش استقلال خطیش و دترمینان رونسکین چقد مهمه !!!

۵۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

مرغ همسایه گاوه :)))

کلا من و همسرم ماجرا زیاد داریم با هم !!! حالا اینکه ربطش به این مطلب چیه رو اگه یه کم صبر کنید میفهمید !!!

من کلا موندم که چرا یه عمره تو ایران میگن " مرغ همسایه غازه " !!! آخه این غاز بیچاره چیکار کرده با این قیافه معصومش !!!

والا با این گرونی گوشت گاو باید بگیم "مرغ همسایه گاوه"

البته این مشکل من با مرغ مربوط به الان نیستا !!! کلا من و مرغ از بچگی آبمون با هم تو یه جوب نمیرفت !!! البته همسر گرامم میدونه من مرغو فقط با "طبخ" خاصی میخورم که خودش میدونه ( برای کسب اطلاعات بیشتر با همسر بنده در صورت دسترسی تماس حاصل فرمایید  )

کلا وقتی میشینم به مرغ فک میکنم خیری توش نمی بینم !!! یه مدت میگفتم خب تخم مرغ که میخورم و باید مرغ باشه که اونم باشه ولی کاشف به عمل اومد بوته تخم مرغم وجود داره !!!

البته خوبه این مرغ بود تا کشور زیر حاشیه ی مرغی بره و مرغ و خروسا لذت ببرن از قیمت بالای مرغ

البته اون وقتا که بچه بودند گوگولی مگولی بودن و منم دوسشون داشتم !!!

 ولی کلا اون زمان که قیمت مرغ بالا نرفته بود مرغا بیکار روزگار بودن عین من و هی کف زمین ولو بودن !!!

ولی همچینی که قیمتشون رفت بالا رفتند تو کار بورس و بازار و این بچه بازیا !!!

البته خب بعضیاشون جنبه نداشتند و از این افزایش قیمت وحشت کردند !!!

البته خب حقم داشتند !!! اگه یکی منم اینجوری میگرفت و تهدیدم میکرد منم شاکی میشدم !!!

ولی کل این بحثا و ربطش به من و همسرم توی این نکته بود که میگن مرغ یه پا داره یا شاید خروسم یه پا داره !!!

بعضا گفته میشه من لجبازم که این نکته خیالی خام بیش نیست

وقتی بحث "مرغ یه پا داره" وسط اومد یاد این افتادم که روی یه پای مرغ داره فشار میاد و یاد بحث کمانش ستونها افتادم که فقط در ارتباط با ستونهایی رخ میده که تحت فشارن !!! البته فشار روحی عاطفی نه ها  

وقتی که یه ستون تحت فشار قرار میگیره تا یه حدی از فشارو تحمل میکنه و بعدش شروع میکنه به خم شدن که به اون بار حدی میگن بار بحرانی !!! البته فک کنم همتون اینو تست کردین که وقتی یه تیکه چوبو از دو طرف فشار میدین از یه جایی به بعد شروع میکنه به خم شدن تا بشکنه !!!

با توجه به شرایط تکیه گاهی برای هر ستون یا المان تحت فشار یه طول موثر تعریف میشه که توی جدول زیر یه سری از حالتای ساده با بار بحرانی و طول موثر می بینید !!!

البته اگه یه تیر زیگلر به فرم زیر تعریف کنید و بخواید اونو آنالیز کنید داریم که :

که در فرم خطی معادله این شکلیه !!!

و با حلش داریم که !!!

البته خیلی با ریزه کاریاش کاری نداشته باشین



خاطره نوشت :

من خودم به شخصه با این نوعش خیلی آشنام آخه خونه قدیمی مامان بزرگم هنوزم توالتش اینجوریه و اصن قدیما که میرفتیم داخلش وحشت میگرفت منو بخصوص که همیشه هم توش سوسک پیدا میشد

۳۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

شیکموئم شیکمو صورتم مثل هلو :)))

شیکموئم شیکمو , صورتم مث هلو

اصن من تو کار خودمون پسرا موندم !!!

خب قیافه من وقتی بچه بودم مث شکل پایین بود

الانم که زیاد میخورم این شکلیم

ولی واقعا من تو کف اینم که چطور پسرا انقد به غذاهای خوشمزه علاقه دارن !!!

یادمه دوستم میگفت من برام مهمه که همسر آیندم آشپزیش خوب باشه

امروزم تو مترو یه پسره داشت با تلفن صحبت میکرد که یهو شنیدم که گفت :

" شما آشپزیت خوبه ؟؟؟ "

تازه فهمیدم ما پسرا چیقده شیکموئیم !!! خب چیکار کنم



تذکر نوشت :

ای دخترانی که به وبلاگ من می آیید، از همین امروز به فکر آشپزیتان باشید !!!


حالا از من گفتن بود بعدا نگی نگفتی


در ضمن خودم کلاس آموزش آشپزی براتون میذارم بصورت تضمینی


۵۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

من و دخترا و دیگه اصن یه وعضی !!!

ماجرا ازون جایی شروع میشه من از دار دنیا 2 تا دختر عمو دارم یکیشون از دستم حرص میخوره و اون یکی هم من از دستش حرص میخورم 

اصولا خوشم میاد یه کم این دختر عمومو اذیت کنم و هی بهش بگم پاشو برو ریاضی بخون ولی بحث سر دختر جماعته و میخوام این دفه دخترا رو یه کوچولو آنالیز کنم !!!

دخترا اولش که بدنیا میان در ظاهر با مزن مث این یکی !!!

وقتی که بزرگ میشن باید یه کادو بهشون بدی تا بخندند و آروم باشن !!!

دخترا هم که عشق عروسکن و بهتره دستشون عروسک بدی تا لذت ببرن !!!

بعضیاشونم که کلا سر خوشن از بچگی و هر کاری که میکنن میخندن !!!


جالبی کار اینجاست که دخترا بزرگم که میشن بازم باید یه طوری خودشونو شاد نگه دارن مث این یکی که با تاب خودشو سرگرم میکنه !!!

ازینا که بگذریم دخترا همچینم همیشه خوشحال نیستن و سابقه عصبانیتشون برمیگرده به دوران خیلی گذشته مثلا اون زمان که بعضیاشون دزد دریایی بودن !!!

یه مدتم که کشاورز بودن و وقتی عصبانی میشدن دیگه معلوم نبود چه بلایی سرت بیارن !!!

اما امان ازین دخترای الان که دیگه وقتی عصبانی میشن دیگه اینقد جوش میارن که بهتره از جلوشون در بری چون معلوم نیست چه بلایی سرت بیارن 

حالا همه چی ازین جا شروع میشه که دخترا وقتی عصبانی میشن دیگه رنگشون عوض میشه و داغ میکنن و دیگه اصن یه وعضی !!!

پدیده جالبیه ها که بیای کاری کنی که خون دخترا به جوش بیاد و از همه جالبتر تحلیل خون جوش اومده اونا و بررسی و آنالیز مباحث انتقال حرارته !!!

ما توی اکابر خوندیم در حالت کلی 2 نوع سیال نیوتنی و غیر نیوتنی داریم !!!

سیال نیوتنی سیالی هستش که ویسکوزیته یا لزجت یا گرانروی اون مستقل از نیروی وارد شده به اونه ولی سیال غیرنیوتنی وابسته خاصی به این مساله داره و با گرادیان سرعت تغییر میکنه !!!

اکثر سیالاتی که ما باهاشون سروکار داریم نیوتنی هستند مث آب و هوا ولی بعضی سیالات مث سس گوجه فرنگی یا خون سیال غیر نیوتنی هستند و نحوه آنالیزشون متفاوته !!!

ما اینجا داریم در مورد خون دخترا حرف میزنیم اونم وقتی که خونشون به جوش میاد 

چیزی که مهمه بدونیم اینه که در دمای معمولی بدن ینی 37 درجه برای یه دختر سالم ویسکوزیته خون چیزی در حدود 0.003 پاسکال ثانیه است ولی وای به حال اون زمانی که دخترا عصبانی بشن و دمای خون داخل رگاشون از 37 بزنه بالاتر

ازون جایی که رگ های خونی یه ظاهر سیلندری داره  میشه اونا رو به صورت یه سیلندر الاستیک یا کشسان مدل که دارای خواص فیزیکی خاص هستند و البته میشه گفت که میانگین قطر رگها چیزی در حدود 2 میلیمتر یا کمتره و ضخامت اونا هم چیزی در Order اپسیلون لحاظ میشه و این قابلیتو دارن که مقداری از گرمای موجود در خون رو از خودشون عبور بدن به عضلات و سایر اعضا برسونن !!!

اگه K ضزیب انتقال حرارت رگ باشه و h هم ضریب انتقال حرارت جریان خون داخل رگ باشه میزان انتقال حرارتی که از خون به لایه خارجی رگ در حالت یک بعدی منتقل میشه از رابطه پایین حساب میشه !!!

اینم شکل یه مقطع رگ که r1شعاع داخلی اون و r2 شعاع بیرونیه که البته در حد اپسیلون با شعاع درونی فرق داره !!!

T1 دمای خود خون و  T2 هم دمای سطح خارجیه رگه !!!

البته این فرایند لزوما در حالت Steady State نبوده و با گذشت زمان و به همچنین ضخامت کم رگ دمای خون و دمای سطح خارجی رگبه یه تعادل میرسن و بعد از اون انتقال حرارت اون ناحیه به صفر نزدیک میشه !!!

حالا اگه بتونی خون یه دخترو بیشتر به جوش بیاری حرارت بیشتری گرفتی 

البته در مورد خون باید بگم که میزان هماتوکریت خون که همون ذرات غیر پلاسمای خون هستند هم تو میزان ویسکوزیته خون موثره !!!

در حالت معمول میزان هماتوکریت خون در مردا بیشتر از خانوماست و این ینی خون مردا لزجت بیشتری داره و خونشون پر رنگتر از خانوماست 

اینم نمودار تقریبی میزان تغییرات ویسکوزیته خون بر حسب هماتوکریت خون !!!

برای آنالیز جریان سیال داخل سیلندر معمولا میان سراغ معادلات ناویراستوکس زیر :

و همچنین مهمه که معادله انرژی رو هم در نظر گرفت :

و باز هم باید بگم که معادلات ممنتوم و معادله انرژی و معادله الاستیسیته و بقای جرم همزمان حل بشن!!!

برای بررسی جریان خون داخل رگ روابط زیر رو میشه برای تنش برشی لحاظ کرد که البته تنها رابطه موجود نیست !!!

 لایت هیل اومد لایه مرزی رو به صورت زیر لحاظ کرد که در نهایت به پروفیل سرعت پایین مارو میرسونه !!!

دیگه فک کنم تا همی جاشم خیلی خیلی خیلی حرف زدم و کلی جای بحث مونده در مورد خون !!!

۴۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

مغزهایی با کفش های کتانی !!!


شاعر میگه :

چو مغزی به درد آورد روزگار ///// دگر مغزها را نماند قرار

من که در مورد فرار مغزها چیزی نشنیدم، امیدوارم شما هم چیزی نشنیده باشید

اگه هم شنیدید زیاد جدی نگیرید چون اصن یه درصدم واقعیت نداره !!! به جون سیبیلای هیتلر راس میگم مغزا هم دل دارن خب !!! فقط واسه تفریح میرن پاتایا

البته اگه بشینی انواع این مغزا رو بررسی کنی به چیزای جالبی میرسی !!! ینی بهتره اینطوری بگم که مغز ما آدما متناسب با وجود خارجی خودمونه

مثلا مغز اونایی که بدن سازی میرن این شکلیه !!!


اونایی هم که ورزش سالمو انتخاب میکنن مغزشون این شکلیه !!!

بعضیا هم که اهل گلف بازی کردنن همچین مغزی دارن !!!

اینم از مغز بچه ها موقع کارتون دیدن و شادی !!!

مغز معلما هم که از بس درس دادن عینکی شده


این پایینی هم مغز منه اون وقتی که یه ایده میزنه به سرم و میام اینجا و مخ شما رو تحت تاثیر قرار میدم

خب برگردیم سر کار خودمون ینی همون فرار مغزا و این جور چیزا !!! یادمه رسانه ملی اعلام کرد سالانه حدود ۱۵۰ هزار نفر از نخبه های کشور، از ایران میرن ( من که نفهمیدم این آمار و این همه نخبه از کجا اومدن یهو ولی خبر مسرت بخشی که به گوش خورد این بود که بین همه نخبه هایی که از ایران رفتن منو پیدا نکردن و خیالشون راحت شد من هنوز ایرانم )
البته اینم گفتن که هر نخبه که فرار میکنه حدود ۱ میلیون دلار به کشور ضرر وارد میشه و منم هدفم از نرفتن همین حفظ ارزش و سرمایه ملی درون کشوره و نه چیز دیگه
این فرار کردنا خیلیم چیز پیچیده ای نیستا !!! مثلا ممکنه روز عروسیت در بری

یا حتی مثلا موقع خوردن باشی و در بری !!!

البته فرار کردن دیگه سن و سالم نمیشناسه و ممکنه مث این حاج خانوم در حال فرار باشی !!!

خیلی از این فرار مغزا هم از زمانی شروع شد که خیلی از جوونا کارتون فرار مرغا رو دیدن !!! باور کن



با چندتا از مورخین و استادا هم که بحث شد دیدم این فرارا سیر تاریخیش برمیگرده به افلاطون جونم و یونان باستان

۴۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

یه جوجه آلبرت :))

آلبرت تازه سوم راهنمایی رو تموم کرده. امروز، روز اول مدرسه هستش و داره میره مدرسه. زنگ اول فیزیک دارن !!!


(آلبرت جلوی در کلاس همون طور که خم شده و داره نفس نفس میزنه، دستشو به نشانه اجازه بالا گرفته )

آلبرت : آقا اجازه !!!

(معلم فیزیک با عصبانیت )

معلم : چرا دیر اومدی ؟؟!! اول بگو اسمت چیه ؟؟!!

آلبرت : آقا , من آلبرتم !! آقا ببخشید میتونم بشینم ؟؟!!

معلم : واسه چی دیر رسیدی ؟؟!!

( بچه ها آروم زدند زیر خنده )

آلبرت : آخه آقا، آخه آقا چی بگم ؟؟؟!!! بازم با مترو اومدم مدرسه !!!

معلم : برو با اولیات برگرد !!!

( آلبرت در حالی که اشک تو چشاش جم شده )

آلبرت : نه آقا، غلط کردم، آقا همش تقصیر خواهرم بود. خواهرم کتاب دفترای منو برداشته بود و منم هرچی تو اتاقش گشتم پیداشون نکردم. آخه اتاقش مثل اتاق من یه نظم خاصی داره !!!

معلم : پس چرا گفتی به خاطر مترو بوده، دروغ گفتی ؟؟؟!!!

آلبرت : نه آقا، راست میگم. با مترو اومدم دیر شد. همش به خاطر خواهرم نبود !!!

معلم : آخه چه ربطی به مترو داره ؟؟؟!!!

آلبرت : آقا اجازه، اون قطاری که من سوار شدم از اون قطار قدیمیا بود !!!

معلم : خب که چی ؟؟؟!!!

آلبرت : آخه آقا قسمت جلوی این قطار قدیمیا مثل صفحه تخت میمونه و باید بگم که طبق روابط مکانیک سیالات وقتی قطار داره با سرعت U متر بر ثانیه توی تونل حرکت میکنه اگه جریان هوای مترو سرعت نداشته باشه، با توجه به اینکه قسمت جلوی قطار قدیمیا جسم خط جریانی حساب نمیشن، کل سرعت روی شیشه به فشار تبدیل میشه و میشه نقطه رکود یا همون stagnation point  رو حساب کرد و اگه توزیع سرعت یکنواخت داشته باشیم و فرضیات ساده ساز مساله رو هم لحاظ کنیم و درضمن با گرفتن کرل Curl میدان سرعت ببینیم که میدان غیر چرخشیه اونوقته که میتونیم برای محاسبه توزیع فشار از رابطه اویلر استفاده کنیم !!!

( معلم با تعجب )

معلم : خب چه جالب ادامه بده !!!

آلبرت : خب آقا، اینجوری جریان هوا فرصت نداره خودشو با خطوط بدنه قطار انطباق بده بنابراین قطار برای عبور از تونل باید انرژی بیشتری صرف کنه که خب اینجوری مجبور میشه برق بیشتری مصرف کنه به خاطر همینم راهبر قطار سرعت قطارو میاره پایین!!!

آقا اجازه، من احتمال میدم جریان حول قطار مغشوش یا Turbulent باشه ولی مطمئن نیستم جریان هوای اون ناحیه تراکم پذیره یا نه. باید برم عدد ماخ Mach Number رو تحلیل کنم !!!

( بچه ها بر و بر به آلبرت نگاه میکنن و معلم هم نمیدونه چی بگه )

معلم : خب ادامه بده !!!

آلبرت : تازه آقا این مقاومت هوا به خاطر گرد و خاک بعضی ایستگاها مثل ایستگاه ولیعصر زیاد میشه !!! خب اینجوری شد دیر رسیدم. قول میدم از این به بعد زود بیام. بذار بعد از مدرسه دستم به خواهرم برسه نشونش میدم که دیگه نباید وسایل منو برداره. حالا اجازه هست بشینم ؟؟؟!!!

( معلم گیج و کلافه نزدیک آلبرت میشه و دستشو رو شونه آلبرت میذاره)

معلم : بچه جون، تو همیشه اینجوری مسایل رو تحلیل میکنی ؟؟!! خانوادت عصبی نمیشن ؟؟؟!!!

آلبرت : همشون از دست من شاکین بخصوص خواهرم که دوس داره منو خفه کنه !!!

معلم : باشه برو بشین !!!

) آلبرت میره میشینه ..... صدای زنگ میاد و بچه ها و آلبرت از کلاس میزنن بیرون ... سکوت کلاسو میگیره ... همه رفتن بیرون ... معلم در حالی که سرشو گذاشته رو میز به خودش  میگه : عجب دیوانه ای بود این پسر(!!!



پی نوشت:
در حال حاضر که خواهر ندارم ولی شاید اگه خواهرم بود الان 20000 تا ماجرای جدید کنار هم ایجاد میکردیم !!! البته من کلا دیوونه بازی زیاد انجام میدم :)))))


۵۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
آلبرت کبیر

فرار از حراست !!!

حالا ما که تحصیلات آنچنانی نداریم و از قدیم اکابر بودیم ولی خب از آرزوهای هر شخصی اینه که بتونه تو یه دانشگاهی مثل MIT آمریکا درس بخونه


خب منم واسه ادامه تحصیل و گرفتن مدرک دانشگاهی خودم به همچین جایی فکر میکنم !!! مدیونید اگه فک کنید استعدادشو ندارما

البته دانشگاه قبول شدن مساله خاص ما نیست !!!

رد شدن از ورودی دانشگاه مورد بحثه و بخصوص حراست دانشگاه !!!

حراست داریم تا حراست !!! بعضیاشون مثل این یکی قیافه مهربونی دارن ولی اگه به دستش دقت کنین یه ابزار " کمک تربیتی " تو دستاش می بینین !!!


این یکی هم که دیگه بدرد حراست نمیخوره !!! همون طور که می بینین بدون توجه به حرف ایشون رد شده و رفته داخل دانشگاه !!! در اصل این دختر خانوم حراستو هویج هم حساب نکرده

قدمت حراست برمیگرده به دوران ماقبل تاریخ !!! این یه نمونه از حراستای قدیمیه که ظاهرا خشونت زیادی داشته و با نیزه به داد دانشجویای اون زمان میرسیده


بعضی ازین حراستیا خیلی شیک و لوکسن !!! جون من هیکلشو نیگا کن !!! ولی جذبه ای دارنا !!!

اینا معمولا نمیذارن حتی یه موش از ورودی دانشگاه رد بشه و داخل بره !!!

یکی از دوستان دانشگاه رفته ما هم بود که حراست دانشگاهو با زامبی مقایسه میکرد

اینم یه حراست خیلی باحاله !!! درسته هیکلش گندس ولی دلش عین یه بچه معصوم پاکه



اصل ماجرا سر اینه که بعضی وقتا آدم اعصابش خورد میشه می بینه انقد این حراست دانشگاه گیر میده به دانشجوها !!! بخصوص به این دخترا !!!

حالا اکابر ما که هتله و کسی با کسی خیلی کاری نداره ولی بعضی ازین دانشگاهای الان خیلی گیر میدن !!!

آدم بعضی وقتا دلش میخواد سوار ماشین بشه و بزنه به این حراست دانشگاه تا شاید دلش خنک شه



روش پیشنهادی من واسه دانشجوها بخصوص دخترا وقتی میخوان وارد دانشگاه بشن اینه که چند تا پسر یا دخترو پیدا کنن و بفرستن سراغ حراست تا سر حراستو گرم کنن !!!

بعدش با زدن یه تونل از یه ور دانشگاه و رد شدن از زیر اتاق حراست , وارد محوطه دانشگاه بشن !!!


واسه کندن زمین از هر وسیله کمکی مثل قاشق یا چنگال یا هر چیز دیگه میتونید استفاده کنید !!!

نقشه فرار از حراست : خب فرض کنیم که تونل رو به شکل زیر ساده کنیم !!!

اگه دانشجو تونل خودشو روی منحنی بنا کنه واسه اینکه بفهمیم چه مقدار خاک باید بکنه مجبوریم طول منحنی کنده شده رو حساب کنیم !!!
خب اگه شکل پایین و delta s نمادی از طول قوس مسیر کنده کاری باشه :

با تقریب خوبی میتونیم بگیم طبق رابطه فیثاغورث داریم که :

که اگه این وسط مقادیر رو کوچیک کنیم تا دقتمون بالا بره رابطه دیفرانسیلی زیر رو داریم !!!

که طول قوس ds برابر میشه با :

با فاکتورگیری از المان طول dx داریم که :

که توی اون dy/dx همون مشتق یا شیب منحنی y هستش که اول کار معرفی کردیم !!!

برای محاسبه طول قوس باید یه انتگرال روی رابطه بالا بگیریم و داریم که :


حالا اگه دانشجو روی مسیر حرکت کنه مقدار مشتق یا شیب خط میشه که طول قوسش از رو رابطه زیر محاسبه میشه :

اینکه انتگرال بالا چطور محاسبه میشه رو اگه دوس داشتین بدونین از خودم بپرسین ولی با محاسبه انتگرال بالا داریم که :

تو رابطه بالا منظور از Sinh-1x تابع معکوس سینوس هایپربولیکه .... البته اینکه خود توابع هایپربولیک چیا هستن و چه تفاوتایی با مثلثات دوره دبستان داره بماند !!! ولی مقدارش برابر با زیر هستش:

که حالا اگه من اشتباهی تو محاسباتم نداشته باشم مقدار نهایی طول قوس میشه :

نتیجه :

ینی اگه دانشجو روی اون مسیر حرکت کنه باید یه مسیر 5.9 متری رو طی کنه تا از حراست دانشگاه بگذره!!!

حالا با فرض اینکه این تونلی که دانشجو زده یه استوانه خم شده باشه حجم یا Volume خاکی که بیرون ریخته با فرض شعاع 0.5 متر از رابطه پایین حساب میشه :


که خب این کار یه مقدار وقت میگیره .... پس بهتره یه تونل با شعاع 25 سانتی متری بزنه که اون وقت یک چهارم مقدار بالا خاک بیرون میریزه !!!

این کار هم از لحاظ زمانی به صرفه تره و هم انرژی کمتری از دانشجو میگیره


۳۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

اختلاس ( شاید هم اختلاص )

اندر کرامات و فضایل شیخنا، حاج ملا آلبرت ( قدس الله روحه العزیز ) آمده که وی زیر دست اساتید بزرگی تعلیم دیده و تجارب بسیار کسب کرده و ایشان همچنین دوره های ریاضت پیشرفته را زیر دست اساتید بزرگی  گذرانده است !!!

روزی شیخنا (روحنا له فداه)، در خانه خویش همی نشسته بود و با دندان خویش  تخمه را طوری میشکاند که گویی عنان از کفش برفته است و سر به جیب مراقبت فرو برده است و در زیر لب نیز با خود غر و لند میکرد و یکی از مریدان را ناسزا میگفت که ناگهان شیخ از جای برخاست در حالی خود نخواست و دوان دوان به سمت نظمیه دوید !!! در میان راه یکی از یاران وی را  بپرسید که یا شیخ به این سرعت به کجا رهسپار میشوید ؟؟؟ شیخ اینطور جواب بداد که در خانه بودم که به ناگاه بر من الهام شد که یکی از مریدانم را مامورین نظمیه گرفته اند و حال میروم که از ماجرا با خبر شوم !!!

پاسی از روز گذشت و شیخ به نظمیه رسید و علت گرفتاری مرید را از مامور نظمیه جویا شد ... مامور بگفت که یا شیخ، مرید شما همی 1000 دینار اختلاس کرده است و با این 1000 دینار میخواست به دیار اجانب برود ... در این حال بود که دیدند شیخ به دیوار همی زل زده و جواب هیچکس نیز ندهد گویی که در آن مکان حضور ندارد و پس از دقایقی که روح در کالبد شیخ آلبرت نشست آنچنان پس گردنی به مرید زد که نور از دیدگان وی برفت و بازگشت و بدو گفت که اختلاس همی از باب افتعال بوده ( اختلس – یختلس – اختلاس ) و در قدیم آن را اختلاص میشناختند چرا که از ریشه خلاص شدن بوده و مردم آن زمان معتقد بودند که این کار باعث رها شدن مردم از فقر و بیچارگی میباشد و این کار را مردم فقیر انجام میداند و آن هم در رقم های کلان و آب از آب تکان نمی خورد و حال آنکه تو همش 1000 دینار اختلاس کرده ای و کل شهر با خبر شدند ؟؟؟!!! چه بسا که بی عرضگی تو بر من اثبات شد و بر من است که دگر افرادی چون تو را به شاگردی نگیرم تا مردم این شهر نگویند شرم باد این استاد را !!!

در این حال بود که مرید نعره ها بزد و سر را به میله های زندان کوبید و جان به جان آفرین تسلیم گفت !!!
۲۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

حس خوب کودکی من !!!


یه جمله هست که هیچ وقت از گفتنش خجالت نمیشم و اونم این جملست "من عاشق کارتون دیدنم"

کودک درون من بشدت زندست !!! هنوز عاشق بازیای کامپیوتری !!! هنوزم عاشق دیدن کارتونای قدیمی و جدید !!! سر پیری و معرکه گیری که میگن همینه دیگه

خیلی از کارتونای قدیمی هستن که من و بعضی از شما باهاشون خیلی خاطره داریم !!! بخصوص من که سن و سالی ازم گذشته

مثل بچه های کوه آلپ .... ماجرای دعوای آنت و لوسین کی یادش میره !!!

یا مثلا ماجرای پپرو و عقاب طلایی !!!

کاراگاه موشه و دست یارش هم که دیگه میشناسین !!!

قلعه هزار اردک هم که با این سه تا شخصیتش معروفه !!!

جزیره ناشناخته هم داستانای جالبی داشت تو خودش !!!

کاراگاه گجت هم که کلا اگه کسی کمکش نمیکرد , پوستش کنده بود !!!

سطل سحرآمیز هم که با وجود تینی بینی معروف بود !!!

هایدی هم که فوق العاده بود !!!

ولی کارتون مورد علاقه من فوتبالیستا بوده و هست !!!

همه این کارتونا و کلی کارتون دیگه که اگه بخوام در موردشون حرف بزنم کلی وقت میگیره , همشون تو یه دونه هارد اکسترنال 2 ترابایتی  موجوده که همیشه از دیدنشون لذت می برم !!!

ماجرای من از کارتون دیجیمون شروع میشه که یکی از صحنه ها یکیشون اسم ورتکس رو میبره !!!


اون وقتا اکابر نرفته بودیم و چیزی حالیمون نبود ولی یکی نیست بگه آخه چرا جلوی من اسم ورتکس رو میبرید که من حساس شم نسبت به این قضیه !!!

از بحث کردن در مورد خود ورتکس Vortex که دو نوع ورتکس آزاد و ورتکس واداشته هستش صرف نظر میکنم چون خیلی وقت میگیره !!! شروع بحث رو از ابتدای کار ینی ورتیسیته Vorticity شروع میکنم و به تعریف اون میپردازم !!!

اگه ما تو یه فضای خاصی یه جریان سیال داشته باشیم که ذرات سیال داخل اون ناحیه حول یه محور چرخش یا دوران داشته باشن گفته میشه که جریان چرخشی یا گردابه اییه !!!

جریان سیال میتونه جریان هوا داخل کانال کولر یا جریانات زیر آب دریا یا جریان هوا داخل اتاقتون باشه !!! گرداب یا سینک ظرف شویی خونتون وقتی توش آبه میتونه مثال خوبی واسه جریان جرخشی آب باشه !!!

اگه از ریزه کاریا صرف نظر کنم میتونم مباحث زیرو براتون تعریف کنم !!!

اگه مولفه سرعت جریان سیال در سه راستای x و y و z به ترتیب u و v و w باشه , مولفه های سرعت زاویه متوسط جریان سیال به شکل زیر درمیاد !!!



اگه کسی میخواد بدونه چرا اینجوری میشه بگه واسش اثبات کنم !!!

اگه یه کم به فرمولای بالا دقت کنید متوجه یه مساله میشید و اونم اینه که میشه روابط بالا در با استفاده از اپراتور کرل Curl تعریف کرد !!!االبته از دیدگاه علم ریاضیات، کرل، چرخه هم اسم داره و اگه یه میدان برداری داشته باشیم میتونیم محاسباتشو به شکل زیر انجام بدیم !!! البته هر دانش آموز دبیرستانی هم که فیزیک مکانیک خونده میدونه سرعت و شتاب میدان برداری محسوب میشن پس اگه H میدان سرعت جریان سیال باشه بر اساس تعریف Curl داریم که :




همون طور که می بینید تعریف کرل , ضرب خارجی بردار نابلاو بردار سرعت H هستش که به صورت دترمینان بالا تعریف شده !!! تعاریف بردار نابلا و بردار سرعت رو به طور مجزا این پایین می بینید !!!



به نصف مقدار امگای بزرگ, سرعت زاویه ای متوسط میگن !!!

و به خود اون Curl , که دو برادر سرعت زاویه ای هستش , ورتیسیته میگن !!!


اینم یادمون نره که ضرب خارجی دو بردار لزوما برداری به ما میده که عمود بر دو بردار اصلیه پس ورتیسیته خودش یه برداره و اگه بیای یه خط فرضی تو سیال رسم کنی که مماس بر اون توی هر نقطه در امتداد بردار ورتیسیته باشه , به این خط فرضی خط ورتکس میگن !!!


اگهیه المان دیفرانسیلی از طول این خط باشه و با توجه به مماس بودنش بر بردار ورتیسیته و باز همچنین با توجه به تعریف ضرب خارجی دو بردار , ضرب خارجیش با بردار ورتیسیته صفر میشه !!! پس داریم که :



از حل معادله دیفرانسیل بالا , معادله خط ورتکس بدست میاد !!!

البته درسته که ورتیسیته به بحث چرخش المان های سیال میپردازه ولی نباید با بحث گردش میدان سرعت یا همون سیرکولاسیون اشتباه گرفته بشه !!!

سیرکولاسیون رو به عنوان انتگرال خط مولفه مماسی سرعت روی یه مسیر بسته و تو لحظه زمانی t در نظر  میگیرن !!! البته اگه کسی میخواد بدونه چجوری محاسبات یه انتگرال خط صورت میگیره بهم بگه !!!




البته اگه A یه سطح احاطه شده توسط کنتور C باشه و همچنین n یه بردار عمود یا نرمال بر سطح مذکور باشه , میتونیم سیرکولاسیون رو از تئوری استوکس توی ریاضیات محاسبه کرد !!!

البته طبق تئوری کلوین اگه ما یه سیال ایده آل هموژن داشته باشیم , وقتی که نیروهای خارجی ما پایستار یا کنسرواتیو باشه و از یه پتانسیل تک مقدار استخراج بشه , سیرکولاسیون تو یه خط بسته سیال مستقل از زمانه !!!

منظور از یه نیروی خارجی پایستار اینه که اگه F یه نیرو باشه که لزوما یه میدان برداریه , اگه بتونی یه تابع تک مقدار اسکالر مثل f پیدا کنی به طوری که گرادیان f با خود میدان برداری F برابری کنه , اونوقت میگن F یه نیروی پایستاره !!!



البته توی همه روابط بالا حروفی که به صورت Bold استفاده شده مفهموم بردار بودن خودشونو نشون میدن !!!

نکته مهم اینجاست که ممکنه ورتیسیته صفر باشه ولی سیرکولاسیون نه !!! مثل ورتکس آزاد !!!

خب دیگه برین دنبال کاراتون با من پیرمردم زیاد شوخی نکنین که اعصاب ندارم توی این سن و سال


۲۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

یه اکابرو یه انیشتینو این همه ماجرا ؟؟؟

یادش بخیر !!! بچه که بودیم ازین ساعت قشنگا داشتیم که تا صداش درمیومد , یه دونه محکم میزدیم تو سرش و خفه میشد !!! این ساعت خوبیش این بود که آدم با زدن اون ضربه,  عقده های درونی خودشو خالی میکرد


حیف که دیگه الان ازونا نداریم ولی به جاش من عاشق این ساعته شدم !!! خودتون که دلیلشو میدونین


البته دیدن این ساعتا هم بدک نیست بخصوص اگه گرسنه باشی و از شانست این ساعت رو دیوار کلاستون باشه !!!


طبق معمول باید بگم بحث از ساعت شروع شد ولی مسلما همینجا تموم نمیشه !!! تا حالا دقت کردی بعضی از معلما فک میکنن چه کلاس جذاب و دوس داشتنی دارن ؟؟؟!!!


آدم سر بعضی کلاسا حال میکنه فقط بخوابه به همین راحتی که می بینید !!!


البته امان از دوستایی که حال میکنن آدمو اذیت کنن و یه جوری خواب سر کلاسو که ارزشش بیشتر از گوش دادن به حرف معلمه , خراب کنن !!! آخه دوسته داریم ؟؟؟!!!


البته در حین اینجور کلاسا آدم دوس داره سرشو محکم بکوبه رو میز ولی برای کم نیووردن جلو استادم که شده من این کارو نمیکنم !!!

البته ریاضی که درس شیرینیه و همه شما هم میدونم عاشقشید !!! من توی اکابر با ریاضی آشنا شدم

بعد کلاس هم که خوراک یه خواب دست جمعیه !!!


اینم یه جور خوابیدنه که میتونه معلمو گول بزنه ,  البته اگه ته کلاس باشی بهتر جواب میده

سر یه کلاس 1 ساعت و 45 دقیقه ای که میشینی , همچینی بگی نگی 45 دقیقه اولش خوب میگذره و میشه یه جوری حرفای مفت معلمو تحمل کرد !!! 30 دقیقه بعد یه کم آدم کلافه میشه و به زور حرف زدن با بغل دستی و یه کمی هم کرم ریختن و سر کار گذاشتن معلم و پرسیدن سوال و تئوری دادن سر کلاس میگذره !!!

ولی اون 30 دقیقه آخر ... اوه اوه ... اسمشو نیار چون خیلی کند میگذره مخصوصا اون 15 دقیقه آخر

مقدمه تئوری(صرفا جهت مطالعه آزاد) :این گذر زمان زمان سر کلاسا منو یاد " فضا زمان خمیده " و انیشتین انداخت !!! بحث ما از یکی از آزمونای کلاسیک نسبیت عام شروع میشه به اسم " انتقال به سرخ " !!! از فیزیک اکابر یاد گرفته بودیم که انرژی هر فوتون برابر E=hf هستش که f بسامد نور بوده و h هم که کوانتوم کنش پلانک !!! که این وسط جرم فوتون از رابطه بدست میاد و باید دقت کرد که این جرم , جرم سکون فوتون نیست !!!

این پرتو نوری وقتی میخواد تو میدان گرانش صعود کنه به اندازهکار انجام میده که خوداختلاف پتانسیل گرانشی بین ابتدا و انتهای راه نوریه !!! چیزی که بدیهیه اینه که وقتی این فوتون ما یه مسیرو طی میکنه انرژی از دست میده که برابره با : E2=E1-W

با قرار دادن مقادیر مرتبط با انرژی به رابطه میرسیم که معروفه به "انتقال به سرخ"


خود تغییرات انرژی پتانسیل با فرض اینکه زمین مرجع پتانسیل باشه و پتانسیل زمین رو صفر درنظر بگیریم , از رابطه محاسبه میشه که تو اون G ثابت گرانشه و  R شعاع یه ستاره و M جرم ستاره !!! در ضمن باید حواسمون به رابطه هم باشه !!!

سمت چپ معادله "انتقال به سرخ" یه عدد بدون بعد هستش ینی هیچ دیمانسیونی نداره به خاطر همین برای بهتر جلوه دادن معادله تعریف روبرو رو در نظر میگیرن


پس معادله "انتقال به سرخ" به شکلدر میاد !!!


که تو این حالتمعروفه به "شعاع شوارتسشیلد"

اصل داستان : خب بریم سراغ همون کلاس درسی که 15 دقیقه آخرش به کندی میگذشت

دو تا ساعت اتمی رو فرض کنید که تو میدان گرانش قرار دارن !!! هر باری که ساعت A یه واحد جلو میره یه بسامد تولید میکنه و به B  میفرسته !!! رابطه ای که واسه گذر زمان بین دو تا ساعت پیدا میشه به شرح زیره !!!

به بیان خیلی فارسی و ساده این رابطه میگه که :

در نزدیکی اجسام پر جرم , سرعت کار ساعت ها آهسته تره ‍!!!

با یه بررسی ساده میشه متوجه این مثال خیلی قشنگ شد که :

ساعتی که روی سطح خورشید ساکنه , به اندازه 6-10 آهسته تر از ساعتیه که روی زمینه !!!


نتیجه گیری من :

چیزایی که  اون بالا دیدید از نظر من مشکل داره آخه سر کلاسای اکابر علیرغم اینکه جرم کره زمین تغییر نمیکنه , نحوه گذر زمان تغییر میکنه !!! اون 15 دقیقه آخر واقعا ستمه !!!

آخه معلمه داریم ؟؟؟


۲۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر