Albert's Hypothesis

My Final Theory

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تئوری» ثبت شده است

حس خوب کودکی من !!!


یه جمله هست که هیچ وقت از گفتنش خجالت نمیشم و اونم این جملست "من عاشق کارتون دیدنم"

کودک درون من بشدت زندست !!! هنوز عاشق بازیای کامپیوتری !!! هنوزم عاشق دیدن کارتونای قدیمی و جدید !!! سر پیری و معرکه گیری که میگن همینه دیگه

خیلی از کارتونای قدیمی هستن که من و بعضی از شما باهاشون خیلی خاطره داریم !!! بخصوص من که سن و سالی ازم گذشته

مثل بچه های کوه آلپ .... ماجرای دعوای آنت و لوسین کی یادش میره !!!

یا مثلا ماجرای پپرو و عقاب طلایی !!!

کاراگاه موشه و دست یارش هم که دیگه میشناسین !!!

قلعه هزار اردک هم که با این سه تا شخصیتش معروفه !!!

جزیره ناشناخته هم داستانای جالبی داشت تو خودش !!!

کاراگاه گجت هم که کلا اگه کسی کمکش نمیکرد , پوستش کنده بود !!!

سطل سحرآمیز هم که با وجود تینی بینی معروف بود !!!

هایدی هم که فوق العاده بود !!!

ولی کارتون مورد علاقه من فوتبالیستا بوده و هست !!!

همه این کارتونا و کلی کارتون دیگه که اگه بخوام در موردشون حرف بزنم کلی وقت میگیره , همشون تو یه دونه هارد اکسترنال 2 ترابایتی  موجوده که همیشه از دیدنشون لذت می برم !!!

ماجرای من از کارتون دیجیمون شروع میشه که یکی از صحنه ها یکیشون اسم ورتکس رو میبره !!!


اون وقتا اکابر نرفته بودیم و چیزی حالیمون نبود ولی یکی نیست بگه آخه چرا جلوی من اسم ورتکس رو میبرید که من حساس شم نسبت به این قضیه !!!

از بحث کردن در مورد خود ورتکس Vortex که دو نوع ورتکس آزاد و ورتکس واداشته هستش صرف نظر میکنم چون خیلی وقت میگیره !!! شروع بحث رو از ابتدای کار ینی ورتیسیته Vorticity شروع میکنم و به تعریف اون میپردازم !!!

اگه ما تو یه فضای خاصی یه جریان سیال داشته باشیم که ذرات سیال داخل اون ناحیه حول یه محور چرخش یا دوران داشته باشن گفته میشه که جریان چرخشی یا گردابه اییه !!!

جریان سیال میتونه جریان هوا داخل کانال کولر یا جریانات زیر آب دریا یا جریان هوا داخل اتاقتون باشه !!! گرداب یا سینک ظرف شویی خونتون وقتی توش آبه میتونه مثال خوبی واسه جریان جرخشی آب باشه !!!

اگه از ریزه کاریا صرف نظر کنم میتونم مباحث زیرو براتون تعریف کنم !!!

اگه مولفه سرعت جریان سیال در سه راستای x و y و z به ترتیب u و v و w باشه , مولفه های سرعت زاویه متوسط جریان سیال به شکل زیر درمیاد !!!



اگه کسی میخواد بدونه چرا اینجوری میشه بگه واسش اثبات کنم !!!

اگه یه کم به فرمولای بالا دقت کنید متوجه یه مساله میشید و اونم اینه که میشه روابط بالا در با استفاده از اپراتور کرل Curl تعریف کرد !!!االبته از دیدگاه علم ریاضیات، کرل، چرخه هم اسم داره و اگه یه میدان برداری داشته باشیم میتونیم محاسباتشو به شکل زیر انجام بدیم !!! البته هر دانش آموز دبیرستانی هم که فیزیک مکانیک خونده میدونه سرعت و شتاب میدان برداری محسوب میشن پس اگه H میدان سرعت جریان سیال باشه بر اساس تعریف Curl داریم که :




همون طور که می بینید تعریف کرل , ضرب خارجی بردار نابلاو بردار سرعت H هستش که به صورت دترمینان بالا تعریف شده !!! تعاریف بردار نابلا و بردار سرعت رو به طور مجزا این پایین می بینید !!!



به نصف مقدار امگای بزرگ, سرعت زاویه ای متوسط میگن !!!

و به خود اون Curl , که دو برادر سرعت زاویه ای هستش , ورتیسیته میگن !!!


اینم یادمون نره که ضرب خارجی دو بردار لزوما برداری به ما میده که عمود بر دو بردار اصلیه پس ورتیسیته خودش یه برداره و اگه بیای یه خط فرضی تو سیال رسم کنی که مماس بر اون توی هر نقطه در امتداد بردار ورتیسیته باشه , به این خط فرضی خط ورتکس میگن !!!


اگهیه المان دیفرانسیلی از طول این خط باشه و با توجه به مماس بودنش بر بردار ورتیسیته و باز همچنین با توجه به تعریف ضرب خارجی دو بردار , ضرب خارجیش با بردار ورتیسیته صفر میشه !!! پس داریم که :



از حل معادله دیفرانسیل بالا , معادله خط ورتکس بدست میاد !!!

البته درسته که ورتیسیته به بحث چرخش المان های سیال میپردازه ولی نباید با بحث گردش میدان سرعت یا همون سیرکولاسیون اشتباه گرفته بشه !!!

سیرکولاسیون رو به عنوان انتگرال خط مولفه مماسی سرعت روی یه مسیر بسته و تو لحظه زمانی t در نظر  میگیرن !!! البته اگه کسی میخواد بدونه چجوری محاسبات یه انتگرال خط صورت میگیره بهم بگه !!!




البته اگه A یه سطح احاطه شده توسط کنتور C باشه و همچنین n یه بردار عمود یا نرمال بر سطح مذکور باشه , میتونیم سیرکولاسیون رو از تئوری استوکس توی ریاضیات محاسبه کرد !!!

البته طبق تئوری کلوین اگه ما یه سیال ایده آل هموژن داشته باشیم , وقتی که نیروهای خارجی ما پایستار یا کنسرواتیو باشه و از یه پتانسیل تک مقدار استخراج بشه , سیرکولاسیون تو یه خط بسته سیال مستقل از زمانه !!!

منظور از یه نیروی خارجی پایستار اینه که اگه F یه نیرو باشه که لزوما یه میدان برداریه , اگه بتونی یه تابع تک مقدار اسکالر مثل f پیدا کنی به طوری که گرادیان f با خود میدان برداری F برابری کنه , اونوقت میگن F یه نیروی پایستاره !!!



البته توی همه روابط بالا حروفی که به صورت Bold استفاده شده مفهموم بردار بودن خودشونو نشون میدن !!!

نکته مهم اینجاست که ممکنه ورتیسیته صفر باشه ولی سیرکولاسیون نه !!! مثل ورتکس آزاد !!!

خب دیگه برین دنبال کاراتون با من پیرمردم زیاد شوخی نکنین که اعصاب ندارم توی این سن و سال


۲۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

یه اکابرو یه انیشتینو این همه ماجرا ؟؟؟

یادش بخیر !!! بچه که بودیم ازین ساعت قشنگا داشتیم که تا صداش درمیومد , یه دونه محکم میزدیم تو سرش و خفه میشد !!! این ساعت خوبیش این بود که آدم با زدن اون ضربه,  عقده های درونی خودشو خالی میکرد


حیف که دیگه الان ازونا نداریم ولی به جاش من عاشق این ساعته شدم !!! خودتون که دلیلشو میدونین


البته دیدن این ساعتا هم بدک نیست بخصوص اگه گرسنه باشی و از شانست این ساعت رو دیوار کلاستون باشه !!!


طبق معمول باید بگم بحث از ساعت شروع شد ولی مسلما همینجا تموم نمیشه !!! تا حالا دقت کردی بعضی از معلما فک میکنن چه کلاس جذاب و دوس داشتنی دارن ؟؟؟!!!


آدم سر بعضی کلاسا حال میکنه فقط بخوابه به همین راحتی که می بینید !!!


البته امان از دوستایی که حال میکنن آدمو اذیت کنن و یه جوری خواب سر کلاسو که ارزشش بیشتر از گوش دادن به حرف معلمه , خراب کنن !!! آخه دوسته داریم ؟؟؟!!!


البته در حین اینجور کلاسا آدم دوس داره سرشو محکم بکوبه رو میز ولی برای کم نیووردن جلو استادم که شده من این کارو نمیکنم !!!

البته ریاضی که درس شیرینیه و همه شما هم میدونم عاشقشید !!! من توی اکابر با ریاضی آشنا شدم

بعد کلاس هم که خوراک یه خواب دست جمعیه !!!


اینم یه جور خوابیدنه که میتونه معلمو گول بزنه ,  البته اگه ته کلاس باشی بهتر جواب میده

سر یه کلاس 1 ساعت و 45 دقیقه ای که میشینی , همچینی بگی نگی 45 دقیقه اولش خوب میگذره و میشه یه جوری حرفای مفت معلمو تحمل کرد !!! 30 دقیقه بعد یه کم آدم کلافه میشه و به زور حرف زدن با بغل دستی و یه کمی هم کرم ریختن و سر کار گذاشتن معلم و پرسیدن سوال و تئوری دادن سر کلاس میگذره !!!

ولی اون 30 دقیقه آخر ... اوه اوه ... اسمشو نیار چون خیلی کند میگذره مخصوصا اون 15 دقیقه آخر

مقدمه تئوری(صرفا جهت مطالعه آزاد) :این گذر زمان زمان سر کلاسا منو یاد " فضا زمان خمیده " و انیشتین انداخت !!! بحث ما از یکی از آزمونای کلاسیک نسبیت عام شروع میشه به اسم " انتقال به سرخ " !!! از فیزیک اکابر یاد گرفته بودیم که انرژی هر فوتون برابر E=hf هستش که f بسامد نور بوده و h هم که کوانتوم کنش پلانک !!! که این وسط جرم فوتون از رابطه بدست میاد و باید دقت کرد که این جرم , جرم سکون فوتون نیست !!!

این پرتو نوری وقتی میخواد تو میدان گرانش صعود کنه به اندازهکار انجام میده که خوداختلاف پتانسیل گرانشی بین ابتدا و انتهای راه نوریه !!! چیزی که بدیهیه اینه که وقتی این فوتون ما یه مسیرو طی میکنه انرژی از دست میده که برابره با : E2=E1-W

با قرار دادن مقادیر مرتبط با انرژی به رابطه میرسیم که معروفه به "انتقال به سرخ"


خود تغییرات انرژی پتانسیل با فرض اینکه زمین مرجع پتانسیل باشه و پتانسیل زمین رو صفر درنظر بگیریم , از رابطه محاسبه میشه که تو اون G ثابت گرانشه و  R شعاع یه ستاره و M جرم ستاره !!! در ضمن باید حواسمون به رابطه هم باشه !!!

سمت چپ معادله "انتقال به سرخ" یه عدد بدون بعد هستش ینی هیچ دیمانسیونی نداره به خاطر همین برای بهتر جلوه دادن معادله تعریف روبرو رو در نظر میگیرن


پس معادله "انتقال به سرخ" به شکلدر میاد !!!


که تو این حالتمعروفه به "شعاع شوارتسشیلد"

اصل داستان : خب بریم سراغ همون کلاس درسی که 15 دقیقه آخرش به کندی میگذشت

دو تا ساعت اتمی رو فرض کنید که تو میدان گرانش قرار دارن !!! هر باری که ساعت A یه واحد جلو میره یه بسامد تولید میکنه و به B  میفرسته !!! رابطه ای که واسه گذر زمان بین دو تا ساعت پیدا میشه به شرح زیره !!!

به بیان خیلی فارسی و ساده این رابطه میگه که :

در نزدیکی اجسام پر جرم , سرعت کار ساعت ها آهسته تره ‍!!!

با یه بررسی ساده میشه متوجه این مثال خیلی قشنگ شد که :

ساعتی که روی سطح خورشید ساکنه , به اندازه 6-10 آهسته تر از ساعتیه که روی زمینه !!!


نتیجه گیری من :

چیزایی که  اون بالا دیدید از نظر من مشکل داره آخه سر کلاسای اکابر علیرغم اینکه جرم کره زمین تغییر نمیکنه , نحوه گذر زمان تغییر میکنه !!! اون 15 دقیقه آخر واقعا ستمه !!!

آخه معلمه داریم ؟؟؟


۲۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

یه آلبرت خسته !!!



ینی کل ماجرای ایندفه من از کم انرژی بودن خودم موقع نوشتن مشقای اکابر شروع میشه به حق چیزای ندیده و نشنیده

ینی کلا من بچه هم که بودم خسته که میشدم همینجوری به عکس بالا خمیازه میکشیدم

اصن آقو، خستگی این روزا همه گیر شده !!! مهم نیست چیکاره ای و کجایی !!!

ممکنه تو نت باشی و خسته باشی !!!


یا شایدم ورزشکار باشی و خسته باشی !!!


اصن ممکنه پشت فرمون ماشین باشین ولی خسته باشین !!!


البته اینم بگم که خستگی خوب نیست و عوارض جانبی داره !!!

بعضی وقتا از شدت خستگی زبونت میفته بیرون و حال حرف زدن نداری


شایدم مثل این آقای دکتر چشمات تغییر سایز پیدا کنن


یا اینکه به زور بری مسواک بزنی !!!


خب سردرد هم که همه گرفتارش میشن وقتی خوب نمیخوابن !!!


البته سر کلاسای مدرسه هم میشه خسته بود مگه نه !!!؟؟؟!!!



البته این خستگی واسه نسل الان نیستا !!!

n سال پیش که من و شما هم نبودیم این آقا و حیوون خونگیش خستگی رو تجربه کردن !!!


البته من اون بالا هم گفتم که خستگی همه گیرشده حتی به حیوونا و حشرات هم رحم نکرده !!!

جون من قیافه داغون اینو نیگا کن !!! آدم دلش میسوزه براش


یا مثلا این لاک پشت زبون بسته !!! که من نفهمیدم پیر شده یا خستست یا اینکه هم پیره هم خسته یا شایدم نه پیره نه خسته


ازینا که بگذریم میرسیم به قسمت اصلی داستان

و اونم اینه که خستگی واسه همه چیز حتی میز و صندلی و خیلی چیزای دیگه تعریف میشه !!!

خستگی یا Fatigue تو علم مکانیک جامدات به شکل زیر تعریف میشه :

شکست در اثر بارگذاری دینامیکی

اگه بخوام خیلی ساده توضیح بدم میتونم اینجوری بگم اگه شما روی میز مطالعتون 50 تا کتاب بذارید و دیگه دستی بهش نزنید نیرویی که به طور ثابت داره به میز وارد میشه نیروی وزن کتاباست که به این بارگذاری میگن بارگذاری استاتیکی

ولی حالا اگه اون 50 تا کتابو بذاری رو میز و چند دقیقه بعد برداری و دوباره بذاری سرجاشون و هی این کارو تکرار کنی به این میگن بارگذاری دینامیکی

چیزی که مهمه بدونید اینه که رفتار اشیا تو حالت بارگذاری استاتیکی و دینامیکی متفاوته

ینی مواد در حالت بارگذاری دینامیکی زودتر میشکنند !!!

اگه روی یه نمونه ماده مثلا فولاد بیای آزمایش خستگی که در مورد ریزه کاریش حرفی نمیزنم انجام بدی و بارگذاری دینامیکی متغیر با زمان روش انجام بدی اونم به شکل زیر خواهیم داشت که :




تو شکل بالا به R  میگن نسبت تنش که به شکل پایین آنالیز میشه :



بعد از انجام آزمایش خستگی روی نمونه یه دیاگرام بدست میاد که تنش بر اساس تعداد دور بارگذاری رو نشون میده !!!



همون طور که تو شکل بالا می بینید هر چی دور بیشتر میشه و همچنین عدد R کاهش پیدا کنه احتمال شکست ماده بیشتره !!!

خب دیگه بچه ها بیشتر ازین کشش نمیدم چون میدونم جاش اینجا نیست


۲۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

گودزیلای درون !!!


هر چیزی یه هسته و مرکزی داره که دست بر غذا این بشر دو پا هم ازین قضیه جدا نیس !!! البته عکس بالا رو نمیگما
ما آدما هر کدوممون بر اساس ساختاری که توش بار اومدیم چیزای جالبی داخل خودمون
شنیدی میگن طرف کودک درونش فعاله ؟؟؟ خب این دقیقا قضیه منه
البته ازونجایی که ما مردا انسانهای پخته تری هستیم کودک درونمون این شکلیه

ولی خب کودک درون خانوما فارغ از سن و سال همینه که هس

کلا همیشه به آبنبات و کلیپس و گل سر و این چیزا فک میکنن
ولی خب نهایتا ماجرا به کودک درون ختم نمیشه ... بعضیا هم هستن جدای از کودک درون، خر درون هم دارن

البته خود من شخصا جدای ازین کودک درون، یه گودزیلای درون هم دارم که گاها میاد کودک درونمو میترسونه اینم عکسشه !!! به خاله سلام کن

بحث به گودزیلا و دایناسور و این جک و جونورا رسید دیدم خوبه که بگم اینا نقش عمده ای توی پیشبرد دید ما از جامعه داشتن مث این نمونه که مهر مادری یه مامان داینو رو نشون میده

یا مثلا نگاه مظلومانه و دوس داشتنی یه کودک !!!


حتی وجود این دایناسورا کنار "سید" توی عصر یخبندان نشون دهنده اهمیته این جک و جونوراس


البته از حق که نگذریم بعضیاشون بودن مث تی رکس که یه کم و فقط یه کوچولو ترسناک بودن و اینم البته یه عضو خوش اخلاقشونه

کلا اگه بخوایم همین کره زمین خودمونو آنالیز کنیم باید بگیم که از دیدگاه بچه های زمین شناسی این دوره ها و یا تعدادی بیشتر ازینا داریم:
پیدا زیستی (فانروزوئیک)   نو زیستی (سنوزوئیک)  کواترنری
نئوژن
پالئوژن
 میانه‌زیستی (مزوزوئیک)  کرتاسه
ژوراسیک
تریاس
 دیرینه‌زیستی (پالئوزوئیک)  پرمین
کربونیفر
دوونین
سیلورین
اردویسین
کامبرین
 نهان‌زیستی  (پرکامبرین) پیشین‌زیستی (پروتروزوئیک)
نخست‌زیستی (آرکئن)
پیشازیستی (هادئن)


















اون دوره وسطی رو می بینی ؟؟؟ آره قربونت اون مزوزوئیک رو میگم خودش یه تنه 160 میلیون سال طول کشیده
این جناب تی رکس ما هم توی این این دوران و توی دوره کرتاسه زندگی میکرده

کرتاسه با ۷۰ میلیون سال، طولانیترین سیستم دوان مزوزوئیک به شمار میاد اگه اشتباه نکنم!!! آب و هوای دوره کرتاسه هم که گرم و ملایم بوده و گیاهای نهاندانه هم توی این دوره ظاهر شدن !!! انگار قبلا غیبی بودن که حالا ظاهر شدن

در ارتباط با دوره ژوراسیک هم میشه گفت که اسم ژوراسیک رو از کوهای ژورا توی آلپ گرفتن !!! نهشته های دوره ژوراسیک توی زمین شناسی تاریخی حائز اهمیته چون که مطالعات با ارزش چینه شناسی و بخصوص بایواستراتیگرافی توی این دوره صورت گرفته!!! اولین پرنده ها هم توی این دوره ظاهر شدن!!! مهره داران گذشته مانند ماهیا، دوزیستان و خزندگان هم توی ژوراسیک زیاد بودن اگه اشتباه نکنم!!!

و حالا بریم سراغ تیکه بعدی ینی دوره تریاس که بنابه ارتباطش با خودم مورد بحثه اسم تریاس برای اولین بار توسط آلبرتی (Alberti) توی سال ۱۸۳۴ توی ناحیه مرن آلمان بکار برده شده!!! چون رسوبات این دوره از سه قسمت کاملا مشخص تشکیل شده بوده اسم اونو تریاس گذاشتن!!! توی این دوره آب و هوا بسیار گرم و مقدار بارندگی کم بوده!!! اکسید شدن مواد آهنی، ماسه سنگای قرمز، ترکهای گلی توی رسوبات و همچنین وجود مواد تبخیری مانند گچ و نمک نشون میداد خشکی هوا داشتیم اون وقتا!!! توی این دوره بیابونا توسعه پیدا کردن !!!

حالا اینکه آلبرتی با من ینی آلبرت نسبت داشته یا نه باید برم شجره نامه خونواده رو پیدا کنم تا ببینم به کجا میرسم



۲۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

بوق بزن عمو ببینه :دی

خب بذار یه دفه هم در مورد بووووووووووووووووق حرف بزنیم

جون جفت سیبیلای هیتلر مدیونید اگه در مورد بووووووووووووووووق فکر بد کنید

طبق معمول یه روز کاملا بیکار نشسته بودم و مثلا درس میخوندم که یهو زد به کلم در مورد بوووووووووووووووووق بنویسم !!!

خب مگه این بوووووووووووووووووووق بیچاره دل نداره !!!


البته فک نکنی این بووووووووووووووووووق بدبخت همیشه انقد قیافه مظلوم به خودش میگیره ها !!! جون من قیافه این یه دونه رو نیگا کن !!! اینگاری از دماغ فیل افتاده

البته سابقه استفاده از این ابزار برای یک بشر  برمیگرده به اون وقتی که به دنیا میاد و یه جغجغه میدن دستش و میگن حالا تا دلت میخواد تولید صوت کن و بچه هم که عشق میکنه صدای این وسیله رو در میاره ولی نمیدونه مغز یه آلبرتو تحریک میکنه

جالبیه کار اینجاست که این بچه وقتی هم که بزرگ میشه بازم با یه چی رو اعصاب نداشته ما حرکت میکنه

البته شایدم یه چیزی مث این زیلوفون رو پیدا کنه و رو اعصاب من و شما راه بره !!!

حالا چیز جالبی که دیدم اینه که یه کوآلا داشت با زیلوفون بازی میکرد!!! جالبه در اوج تنبلیش نا داشته این کارو کنه


باید بررسی کنم که این عکسه فوتوشاپه یا واقعی آخه این موجود تنبل تر ازین حرفاست که بشینه پای زیلوفون و دیگه اصن یه وعضی

البته نمیدونم مشکل این بشر دو پا کجاست که بزرگم که میشه باز دس برنمیداره !!!



خب این بوق جاهای مختلف کاربرد داره مثلا جشنای مختلف !!!

اینم یه فرشته که داره بوق میزنه !!!

خب تو سیرک هم که حتما دیده میشه !!!


خب از همه این حرفا که بگذریم میرسیم که به اینکه تا حالا دقت کردید وقتی داخل یه کوچه دارید راه میرید و یه ماشین از سر کوچه شروع میکنه به حرکت تا میاد به شما برسه گوش شما فرکانس تولید شده توسط ماشینو متفاوت میشنوه !!!

این پدیده توسط یه آدم بیکار تر از من به اسم دوپلر بررسی شد

طبق تحقیقات ایشون فرکانس ظاهری موج به علت حرکت منبع تولید موج تغییر میکنه !!!

ینی اگه شما شروع کنی به سمت یه منبع تولید صوت با یه سرعت مشخصی حرکت کنی فرکانس بیشتری رو دریافت میکنی و برعکسش هم قابل بررسیه !!!

ینی وقتی شما به منبع صوت مثل یه ضبط نزدیک میشید طول موج امواج صوتی کم میشه و انگار که امواج صوتی که در قالب دوایر هم مرکز هستند توسط حرکت شما یه رفتار الاستیک یا کشسان از خودشون نشون میدن و فشرده میشن که به این پدیده Blue Shift گفته میشه و برعکس این پدیده که در صورت دور شدن از منبع هستش که به اون Red Shift میگن که فرکانس کم و طول موج زیاد میشه !!!



اگه هم منبع تولید صوت با سرعت Vs  در حال نزدیک شدن به شنونده یا Observer باشه فرکانسی که توسط شنونده شنیده میشه به طریق زیر آنالیز میشه:
با توجه به Blue Shift طول موج توی این حالت کم میشه!!! اگه طول موج جدید باشه اونو بر حسب طول موج قدیم میشه به شکل زیر نوشت !!! اینم باید در نظر گرفت خود فرکانس حاصل تقسیم سرعت بر فرکانسه!!!

خب بعدش برای فرکانس جدید به رابطه زیر میرسیم:

و در نهایت داریم که:


که تو رابطه بالا V سرعت انتشار موج توی محیطه و f هم که فرکانسه !!!

همون طور که از رابطه بالا معلومه مطابق انتظارمون فرکانس تو این حالت بیشتر میشه !!!

در حالت کلی اگه هم Observer و هم Source در حال حرکت باشن با استدلالی مشابه میشه به رابطه زیر رسید !!!


که تو رابطه بالا حالت Vs- و Vo+ برای حالتیه که یکی به سمت دیگه میره و Blue Shift رخ میده!!! و علامتای برعکس برای اونا باعث Red Shift میشه !!!
مثلا با فرض اینکه یه آمبولانس با سرعت 33.5 متر بر ثانیه در حال حرکت باشه و آژیر این آمبولانس فرکانس 400 هرتز تولید کنه و در عین حال شخصی داخل ماشینش با سرعت 24.6 متر بر ثانیه به این آمبولانس نزدیک شه فرکانسی که به گوش راننده ماشین میرسه با فرض اینکه سرعت صوت آزیر ماشین تو هوا 343 متر بر ثانیه باشه از رابطه زیر حساب میشه :


همون طور که انتظار داشتیم فرکانس بیشتری به گوش راننده رسید !!!



۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

اندر اعصاب خراب این روزهای ما :))

ماجرای ما ازینجا شروع میشه که ملت کمی بی اعصابن و دنبال یه سوژه میگردن تا الکی گیر بدن

یکی مشکلش بی پولیه !!! یکی دیگه بی کاری و یکی هم دنبال گیر دادن الکیه !!! الکی آقا، الکی

تقصیر خودشونم نیس البته !!! فشارای فکری از جهات مختلف روشون تاثیر میذاره

این بی اعصابی توی اقشار مختلف جامعه رخنه کرده اونم بدجور

از پسر بچه گرفته تا دختر بچه ها که باید ازشون ترسید ( منظور دختر بچه ها بود ) مدارکشم موجوده



و البته جا داره ادامه بدم امثال این دخترا پیرترم که میشن این شکلی هستن


البته بی اعصابی واسه ما آدما نیستا !!! ظاهرا واگیردار بوده و زده به حیوونا

ببین چه دندونای نازی داره ... بخند عمو ببینه
اصن بر مبنای همین مساله بود که بازی angry birds اومد وسط

ارتباطای همه اینا با خود من اینه که از شانس بد من استادای من دچار بی اعصابی حاد تشریف دارن

البته این یه مورد ربطی به جامعه نداره و عامل این بی اعصابی خود منم

شماها یادتون نمیاد ولی زمان ما آنتن تلویزیون که درست و درمون فعالیت نمیکرد شبکه برفکی نشون میداد ولی این این روزا شاهد حضور شبکه عصبی در کنار شبکه برفکی هستیم



اینم از شبکه بی اعصاب این روزای ما !!! اینجوری نگاش نکنین !!! بنده خدا دستش به خیره
خب حالا که بحث از شبکه های بی اعصاب و به اصطلاح شبکه های عصبی شد خوبه یه یادی از دانشمندایی توی حیطه ریاضیات و زیست شناسی بکنم که خیلی سالا پیش واسه راحتی زندگی ما انسانا تلاش کردن :)
توی حیطه هوش مصنوعی، شبکه های عصبی مصنوعی یا همون  artificial neural network رو میشه به عنوان یه مدلسازی از سیستمای عصبی واقعی دونست !!! این ایده رو دانشمندا از یه سلول عصبی واقعی گرفتن که توی شکل می بینین !!!

احتمالا توی درس زیست شناسی با یه سلول عصبی و ساختارش آشنا شدین !!! با صرف نظر کردن از بعضی ویژگیای حیاتی نورونای بدن انسان و ارتباطات بینشون میشه یه مدل ریاضی براش ارائه داد که یه مدل ازین رو میتونین اینجا ببینین !!!


یه شبکه عصبی مصنوعی به طور معمول 3 تا قسمت داره !!!
1- لایه ورودی که اطلاعات خام وارد شبکه میشه !!!
2- لایه های پنهان
3- لایه خروجی

خود این شبکه ها انواع مختلفی دارن که با توجه به کاربری که قراره شبکه داشته باشه و مدل ریاضی که تهیه میشه مورد استفاده قرار میگیرند!!!
جونم براتون بگه که از جمله کاربردای مختلفی که این شبکه ها دارن میشه موارد زیر اشاره کرد:
1- پیش بینی سری های زمانی برای پیش بینی آینده با توجه به اطلاعات گذشته
2- تشخیص الگو مثلا یه شبکه آموزش بدین که بتونه از توی عکس حروف الفبا رو تشخیص بده
3- کنترل هواپیما بدون خلبان

و البته کلی کاربرد دیگه که واقعا جای بحث و بررسی داره :)


۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

بر خرمگس معرکه لعنت :))



مشکل از اونجایی شروع میشه که همه خرا مثل خر شکل زیر آروم نیستن !!!


به نظر یکی از معلمای قدیم اکابرم، آدما 4 دستن : شیران شیر نما , شیران خر نما , خران شیر نما , خران خر نما

ظاهرا همه چی از این خر بیچاره شروع میشه ولی بهتون قول میدم به همین جا ختم نمیشه !!! داشتم یه تفألی میزدم به این فیلمای به ظاهر HD که بعضیا دلشون چقدر خوشه به اینکه منظور از HD همون High Definition هستش و ممکنه بعضیا که یه کم از قافله عقبن فک کنن که این واژه کذایی مخفف Harley Davidson هستش ولی جا داره به جفت این گروها بگم : زززرررششششککک

طی یه سری تحقیق نه چندان دانشگاهی من به یه سری نتایج جالب رسیدم که میگفت این واژه مخفف همون واژه خارجی نه چندان معروف یعنی Happy Donkey  هستش که ما اونو تو ایران به اسم " خر کیف " میشناسیم که عکس زیر یه نمونه از این Happy Donkey ها رو نشون میده که دیگه نیازی به توضیح نداره

جا داره که یه کم هم به فکر این مگسا باشیم که دو روز دیگه نگن آلبرت به ما فکر نکرد !!!

خب میگن که خر و مگس قبلنا روابط حسنه داشتن و هر چی هم ما گفتیم " نه حسن خیلی خطر داره حسن " ولی تو کتشون نرفت که نرفت و ترکیبی بس این شکلی ازشون در اومد

بعضی از این مگسا مثل شکل زیر هنرمندن و چند وقتی تو سیرک کار میکردن !!!

بعضیاشون هم جزو قشر مایه دار محسوب میشدن و سوارکاری میکردن که البته فک کنم نسلشون منقرض شده !!!

بعضیاشونم قشر مرفه محسوب میشن که اینا هنوز نسلشون منقرض نشده و هر از چندگاهی میان و یه سری به ما میزنن !!!

ولی من دو تا از این مگسا رو هر وقت می بینم یاد دالتونا میفتم !!!

من که ندیدم ولی میگن که مسابقات دو هم شرکت میکردن که به علت نبودن اسپانسر و عدم حمایت وزارت ورزش , مسابقاتشون منحل شده !!!

یه سری دیگه از بیکاراشونم هستن که ژانگولر بازی در میارن واسه خودشون و سر خوشن

البته بعضیاشون ویژگی خر بودنشون بیشتر از ویژگی مگس بودنشونه و کارایی میکنن عجیب و غریب !!!

البته یکی دیگه از مشکلای خرمگسا اینه که بعد ازدواجم درست نمیشن و بازم هی غر میزنن !!!

تو دوران بچگی هم که اینقد بد بار میان که بی تربیتی میکنن !!!

بچه اند دیگه شما ببخششون !!!

من در مورد خر حرف زدم ... در مورد مگس هم حرف زدم ولی وای به اون زمانی که این دو تا با هم ترکیب میشن و چیزی از توشون در میاد به اسم " خر مگس " که تو این جور موارد ما میگیم : " بر خر مگس معرکه لعنت " که البته بعدش مردم میگن بشمار که بعضا معتقدند که این همون بیشمار بوده و معادل با بینهایته تو درس ریاضی !!!

همه اون چیزایی که گفتم به این خاطر بود که برسیم به تئوری اصلی خودمون که آنالیزیه بر " خرمگس "

تا حالا به این سوال دقت کردید که آخر شبا که میخواید بخوابید و همه چی آرومه و کولر خونتون هم خاموشه و هیچ چیزی از سر جاش تکون نمیخوره و حتی خودتون هم به طور مطلق تکون نمیخورید و از حرکات جریان سیال هوای اطراف در اثر مسایل مختلف صرف نظر میشه و دم و بازدم هم مهم نیست و فقط صدای یه خرمگس تو گوشتون میاد و داره تو محیط حرکت میکنه , چه چیزی از مشخصه های فیزیکی محیط داره تغییر میکنه ؟؟؟؟ واقعا تا حالا بهش فکر کردید ؟؟؟؟

اگه نمیدونید بذارید جوابشو خودم بگم : در  اثر حرکت یه خر مگس داخل اتاق چیزی که صد در صد تغییر میکنه مرکز جرم اتاقه !!! آره درست شنیدید ... مرکز جرم اتاق !!! طبق تعریف مرکز جرم نقطه اییه که میشه فرض کرد کل جرم تو اون نقطه متمرکز شده !!! اگه شما بیای سیستم مختصات کارتزین رو تو یه کنج خونتون بذاری و طبق روابط زیر مرکز جرم اولیه خونتون رو حساب کنی به مختصات (X,Y,Z) به روابط زیر میرسی !!! که هر یک از m ها جرم تک تک وسایل داخل خونست و M جرم کل و xها و yها و zها فاصله مرکز جرم هر یک از وسایل خونست !!!

که خود مرکز جرم وسایل از رابطه انتگرالی زیر محاسبه میشه !!!

وقتی یه خر مگس داره تویه اتاق پرواز میکنه با تقریب خیلی خوبی میشه گفت که تنها چیزی که تغییر میکنه مرکز جرم اتاقه !!! هر چند که یه خر مگس جرم زیادی نداره ولی از دیدگاه بچه های ریاضی محض باید محاسبات با دقت زیادی انجام بشه تا یه وقت اتفاقی نیفته که بعدا خوانندگان گویند شرم باد این جوجه تئوریسین را !!!

چیزی که ما میدونیم اینه که این خرمگسه در حال حرکته و تو هر لحظه یه موقعیت جغرافیایی مختلف داره که اگه بشه رابطه برداری زیر رو که نشون دهنده موقعیت خرمگس بر حسب زمانه بنویسیم میشه به چیزای جالب رسید !!!

با توجه به چند تا معادله بالا و اون معادله های مرتبط با مرکز جرم میشه به یه رابطه جالب برسیم که نشون دهنده تغییر مرکز جرم در هر لحظه از حرکت خرمگسه !!! ینی اگه این رابطه بالایی رو مولفه هاشو تو رابطه اول جایگذاری کنی مرکز جرم بر حسب زمان و محل حرکت خرمگس پیدا میشه !!!

فکرشو میکردید یه خرمگس این همه تو فیزیک مهم باشه ؟؟؟!!!


۲۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آلبرت کبیر

به کش تنبونم قسم :))


دنیای عجیبی شده !!! بعد چن سال بودن توی بلاگفا به اینجا کوچ کردم و البته بعد از بازه زمانی بلند غیبتم توی نوشتن !!!

به کش تنبونم قسم بچه ها دارن انتقام مطالب از دست رفتشونو از بلاگفا میگیرن

ماجرای امروز ما از بلاگفا شروع میشه ولی به بلاگفا ختم نمیشه !!! توی زندگی روزمره خیلی چیزا هستن که باید محکم باشن و پاشون وایساد مث قولایی که به همدیگه میدیم یا مثلا تعهداتی که نسبت به همدیگه داریم یا حتی کش تنبونمون

به هر حال برای محکم نگه داشتن شلوارتونم که شده باید کشش خوب باشه از قدیمم گفتن شلوار بدون کش مث خودکار بدون جوهر میمونه

اینم تنبون بنده به همراه کش موجود داخلش بسیار هم محکم و عالی

از من گفتن بود !!! دو روز دیگه اگه شلوار گرفتین کش نداشت نگین آلبرت چیزی نگفته بودا وگرنه میشین شبیه این آقا که باید شلوارشو با دست نگه داره !!!

شلوار باس کش دار باشه تا به کمربند احتیاجی نباشه !!! اینجوری مث این آقا اگه شلوار تنگ باشه به مشکل نمیخورین

خوبی شلوار کشدار اینه که با تنظیم کش میشه برای انواع سایز شکم استفاده کرد و اینجوری نیازی نیس لاغر شین تا شلوار سایز شما باشه

تازشم اگه کش شلوارتو محکم گره بزنی توی بدترین موقعیتا هم از پات در نمیاد

کش شلوارت که خوب باشه فرقی نمیکنه پیری یا نوزاد ... با اون شلوار احساس راحتی میکنی

البته الان که بیشتر به این پیرمرده نیگا میکنم خیلیم راحت نیس
خب دیگه !!! از اینا که بگذریم میرسیم ارتباط چیزایی که گفتیم با قسمت اصلی کار !!!
اگه توی زندگیتون کمی بدشانس باشین با مبحثی آشنا میشین به اسم ترموالاستیسیته
با توجه به اینکه مواد و اجسام مختلف توی زندگی جدای از بار مکانیکی معمولی که روشون وارد میشه با درجه حرارتای مختلف سر و کله میزنن باید به بررسی ترموالاستیسیته اونا پرداخت و تنشای حرارتی رو در نظر گرفت !!!
اگه بخوایم کش شلوارو با تئوری ترموالاستیسیته بررسی کنیم میتونیم از رابطه های پایین استفاده کنیم !!!



توی رابطه های بالا e کرنش، u جابجایی در راستای افق و v جابجایی در راستای عمود، E ضریب الاستیسیته و آلفا هم ضریب انبساط حرارتی هستش !!! حرف "نو" هم ضریب پواسونه !!!
خب دیگه با حل معادلات بالا میتونین جابجایی ذرات کش رو مورد بررسی قرار بدین
برای دریافت هرگونه اطلاعات تخصصی با شخص شخیص بنده تماس حاصل فرمایید


۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آلبرت کبیر